www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

TED Talks

Adam Grant

The surprising habits of original thinkers

Seven years ago, a student came to me and asked me to

invest in his company. He said, "I'm working with three

friends, and we're going to try to disrupt an industry by

selling stuff online." And I said, "OK, you guys spent the

whole summer on this, right?" "No, we all took internships

just in case it doesn't work out." "All right, but you're going

to go in full time once you graduate." "Not exactly. We've

all lined up backup jobs." Six months go by, it's the day

before the company launches, and there is still not a

functioning website. "You guys realize; the entire

company is a website. That's literally all it is." So I obviously

declined to invest. سرمایه شرکتش در تا خواست من از و آمد پیشم دانشجویی پیش، سال هفت

یک خواهیم می و کنم، می کار دوستانم از تا سه با »گفت، می. کنم گذاری

رو تابستان همه شما خوبه،» گفتم،« .کنیم عوض کاال آنالین فروش با رو صنعت

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

ممکنه چون داشتیم، دانشجویی کار همه ما نه،» «درسته؟ کردید، کار این روی

قراره شدین التحصیل فارغ وقتی تون همه اما باشه، خوب« » .نیفته راه وقت یه این

. گذشت ماه شش« .داریم هم کمکی کارهای مون همه. دقیقا نه« » .بشین وقت تمام

. نداشت وجود کنه کار که سایتی وب هنوز و بود، شرکت افتادن راه از قبل روز

پس« .همینه عینا اش همه. سایته وب یک شرکت تمام که دونید می شما ها بچه»

.بودند نکرده گذاری سرمایه که بود معلوم

And they ended up naming the company Warby Parker. «پارکر واربی» گذاشتن رو شرکتشون اسم اونها نهایتا و

(Laughter) They sell glasses online. They were recently

recognized as the world's most innovative company and

valued at over a billion dollars. And now? My wife handles

our investments. Why was I so wrong? ترین خالق عنوان به اخیرا و. فروشند می عینک آنالین بصورت( حضار خنده)

زنم ؟ حاال و. دالره میلیارد یک از بیشتر ارزششون و شدند شناخته جهان شرکت

بودم؟ اشتباه در اینقدر چرا. هاست گذاری سرمایه مسئول

To find out, I've been studying people that I come to call

"originals." Originals are nonconformists, people who not

only have new ideas but take action to champion them.

They are people who stand out and speak up. Originals

drive creativity and change in the world. They're the

people you want to bet on. And they look nothing like I

expected. I want to show you today three things I've

learned about recognizing originals and becoming a little

bit more like them. «مبتکر» رو اسمشون خواهم می که کردم بررسی رو آدمهایی فهمیدنش، برای

برای بلکه دارند جدید نظرات تنها نه که آدمهایی نیستند، مقلد ها «مبتکر». رمبذا

مبتکر. زنند می حرف و ایستند می که هستند آدمهایی. کنند می عمل آنها از دفاع

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

رویشان که هستند آدمهایی. دهند می تغییر را دنیا و کنند می هدایت را خالقیت ها

موضوع سه خواهم می امروز. نبودند کردم می فکر آنچه به شبیه و. بندیم می شرط

آنها شبیه کمی شود می چطور اینکه و دهم نشان شما به را مبتکرها شناختن در

.شد

So the first reason that I passed on Warby Parker was they

were really slow getting off the ground. Now, you are all

intimately familiar with the mind of a procrastinator. Well,

I have a confession for you. I'm the opposite. I'm a

precrastinator. Yes, that's an actual term. You know that

panic you feel a few hours before a big deadline when you

haven't done anything yet. I just feel that a few months

ahead of time. افتادن درراه واقعا که بود این کردم رد را پارکر واربی پیشنهاد که دلیلی اولین پس

رود می در کار زیر از که کسانی ذهن با نزدیک از همگی شما. بودند کند

انجام قبل از را ها کار همه که هستم کسی من بکنم اعترافی باید خوب،. آشنایید

رسیدن از قبل ساعت چند که ترسی احساس اون. درسته کامال این بله،. دهم می

چند رو اون من. نکردید کاری هنوز وقتی کنید می حس مهم کار موعد یک به

.کنم می حس موعد رسیدن از جلوتر ماه

So this started early: when I was a kid, I took Nintendo

games very seriously. I would wake up at 5am, start

playing and not stop until I had mastered them. Eventually

it got so out of hand that a local newspaper came and did

a story on the dark side of Nintendo, starring me. خیلی برام «تندو نین» های بازی بودم، بچه که وقتی: شد شروع زود موضوع این

. بشم مسلط کامال تا کردم می بازی به شروع شدم، می بیدار صبح ۵. بودند مهم

یک و آمد محلی رورنامه یک که شد خارج کنترلم از آنقدر موضوع این نهایتا

.بودم من اش ستاره که نوشت تندو نین های بدی درباره داستان

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

Since then, I have traded hair for teeth. But this served me

well in college, because I finished my senior thesis four

months before the deadline. And I was proud of that, until

a few years ago. I had a student named Jihae, who came

to me and said, "I have my most creative ideas when I'm

procrastinating." And I was like, "That's cute, where are

the four papers you owe me?"

کلی این اما( حضار خنده. ) شدم تر تجربه با و رفته باال سنم حاال تا وقت آن از

و. کردم تموم موعد از قبل ماه چهار رو ام نامه پایان چون خورد، بدردم کالج در

اسمش که داشتم دانشجویی. کردم می افتخار این به کلی پیش ماه چند همین تا

در کار زیر از که زمانیه افکارم ترین خالقانه» گفت، و اومد پیشم و بود، «جیهه»

ندادی انجام که ای مقاله تا چهار اون بود، بامزه» گفتم، بهش من و« .رم می

«کجاست؟

No, she was one of our most creative students, and as an

organizational psychologist, this is the kind of idea that I

test. So I challenged her to get some data. She goes into a

bunch of companies. She has people fill out surveys about

how often they procrastinate. Then she gets their bosses

to rate how creative and innovative they are. And sure

enough, the precrastinators like me, who rush in and do

everything early are rated as less creative than people

who procrastinate moderately. So I want to know what

happens to the chronic procrastinators. She was like, "I

don't know. They didn't fill out my survey." سازمانی، روانشناس یک عنوان به و بود، دانشجوها ترین خالق از یکی اون نه،

کمی تا خواستم ازش پس. کنم می آزمایش من که است هایی ایده از این

نظر های فرم تا خواست مردم از. رفت شرکت تا چند به اون. کنه جمع اطالعات

باره در تا خواست مدیرهایشون از بعدش. کنند پر را کار در تعلل باره در سنجی

مثل آدمهایی که، شدیم مطمئن کامال و. بدن نظر اونها نوآوری و خالقیت میزان

دهند می انجام زود رو ها کار همه و دارند عجله کنند، می کار پیشاپیش که من

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

کار در متوسطی اندازه به که آدمهایی به نسبت شدند ارزیابی کمتر خالقیت با

میروند در کار زیر از خیلی که آنهایی بدونم که خواهد می دلم پس کنند می تعلل

«نکردند پر رو من های فرم. دونم نمی» گفت، من به. چطورند

No, here are our results. You actually do see that the

people who wait until the last minute are so busy goofing

off that they don't have any new ideas. And on the flip

side, the people who race in are in such a frenzy of anxiety

that they don't have original thoughts either. There's a

sweet spot where originals seem to live. Why is this?

Maybe original people just have bad work habits. Maybe

procrastinating does not cause creativity. کنند می صبر آخر دقیقه تا که کسانی که بینید می واقعا. است ها نتیجه اینها ، نه

اون از و. ندارند را جدیدی فکر فرصت که هستند کردن معطل مشفول انقدر

آنها که هستند اضطراب و عجله در آنقدر دارند عجله خیلی که کسانی طرف،

نظر به که داره وجود مناسب منطقه یه. ندارند ای مبتکرانه های ایده و افکار هم

بدی کاری های عادت مبتکر آدمهای ممکنه اینجوریه؟ چرا. دارند وجود ها مبتکر

.نباشه خالقیت دلیل کار در تعلل ممکنه. باشند داشته

To find out, we designed some experiments. We asked

people to generate new business ideas, and then we get

independent readers to evaluate how creative and useful

they are. And some of them are asked to do the task right

away. Others we randomly assign to procrastinate by

dangling Minesweeper in front of them for either five or

10 minutes. And sure enough, the moderate

procrastinators are 16 percent more creative than the

other two groups. Now, Minesweeper is awesome, but it's

not the driver of the effect, because if you play the game

first before you learn about the task, there's no creativity

boost. It's only when you're told that you're going to be

working on this problem, and then you start

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

procrastinating, but the task is still active in the back of

your mind, that you start to incubate. Procrastination

gives you time to consider divergent ideas, to think in

nonlinear ways, to make unexpected leaps. کاری های ایده تا خواستیم مردم از. کردیم طرح رو آزمایشی فهمیدنش، برای

بودن مفید و خالقانه تا خواستیم مستقل های کننده بررسی از بعد و بیارند، جدیدی

انجام وقت همون را کار اون تا خواستیم اونها از بعضی از و. کنند بررسی رو اونها

کار در تا خواستبیم بودیم کرده انتخاب تصادفی بصورت که بقیه از. بدهند

. دقیقه ۱۰ یا پنج برای کنند ایجاد تاخیر «یاب مین» بازی صفحه گذاشتن با دیگران

خالق دیگه گروه دو از بیشتر درصد ۱۶ داشتند متوسطی تعلل که کسانی مطمئنا، و

بازی اول شما اگر چون نیست، اثر این دلیل اما عالیه، خیلی یاب مین بازی. بودند

که وقتیه فقط. نمیاد پیش خالقیت در افزایشی بدونید، رو کار آنکه از قبل کنید

تعلل به کنی می شروع بعد و کنی، کار مشکل این روی قراره که شده گفته بهت

. دادنش پرورش به کنی می شروع و ذهنت، پشت داره ادامه هنوز کار اما کار، در

راه از که کنی، بررسی را مختلف های نظریه تا میده فرصت تو به کار در تعلل

.باشی داشته منتظره غیر های پیشرفت تا کنی فکر خطی غیر های

So just as we were finishing these experiments, I was

starting to write a book about originals, and I thought,

"This is the perfect time to teach myself to procrastinate,

while writing a chapter on procrastination." So I

metaprocrastinated, and like any self-respecting

precrastinator, I woke up early the next morning and I

made a to-do list with steps on how to procrastinate. در کتابی نوشتن به شروع بودیم، ها آزمایش این کردن تمام حال در که موقعی

بیاموزم، تعلل خودم به تا فرصته بهترین این »کردم، فکر و کردم، ها مبتکر مورد

مثل و انداختم، عقب را کار عمدا پس« .نوشتم می تعلل باره در را فصلی که وقتی

خواب از زود صبح بعد روز گذارد، می احترام خودش به که ای کننده تعلل هر

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

درست کنم تعلل کارم در چطوری که این برای کاری برنامه یک و شدم بیدار

.کردم

And then I worked diligently toward my goal of not making

progress toward my goal. I started writing the

procrastination chapter, and one day -- I was halfway

through -- I literally put it away in mid-sentence for

months. It was agony. But when I came back to it, I had all

sorts of new ideas. As Aaron Sorkin put it, "You call it

procrastinating. I call it thinking." And along the way I

discovered that a lot of great originals in history were

procrastinators. Take Leonardo da Vinci. He toiled on and

off for 16 years on the Mona Lisa. He felt like a failure. He

wrote as much in his journal. But some of the diversions

he took in optics transformed the way that he modeled

light and made him into a much better painter. What

about Martin Luther King, Jr.? The night before the biggest

speech of his life, the March on Washington, he was up

past 3am, rewriting it. He's sitting in the audience waiting

for his turn to go onstage, and he is still scribbling notes

and crossing out lines. When he gets onstage, 11 minutes

in, he leaves his prepared remarks to utter four words that

changed the course of history: "I have a dream." That was

not in the script. By delaying the task of finalizing the

speech until the very last minute, he left himself open to

the widest range of possible ideas. And because the text

wasn't set in stone, he had freedom to improvise. . باشم نداشته هدفم در پیشرفتی که هدف این برای شدم کار مشغول با پشتکار و

- بودم هایش وسط که -- روز یک و کردم، کار در تعلل فصل نوشتن به شروع

وقتی اما. بود آور رنج بسیار. ها ماه برای کنار گذاشتمش جمله یک وسط واقعا -

«سورکین آرون» که همانطور. داشتم جدید های ایده کلی برگشتم، آن به که

این طول در و« .گذارم می تفکر رو اسمش من بگذار تعلل رو اسمش تو» گفته،

مثال کردند، می تعلل کار در تاریخ در ها مبتکر از خیلی که کردم کشف مسیر

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

. کرد می کار مونالیزا روی نامرتب بصورت سال ۱۶ برای. داوینچی لئوناردو

بعضی اما. نوشتمی خیلی اش روزانه های داشت یاد در. کرد می شکست احساس

او و کرد متحول را نور از او شناخت کرد استاده نور فیزیک در که هایی گریز از

از قبل شب چطور؟ جونیور کینگ لوتر مارتین. کرد تبدیل بهتر نقاشی به را

دوباره و بود، بیدار صبح ۳ تا واشینگتن، راهپیمایی زندگیش، سخنرانی یزرگترین

و بود، صحنه به رفتن برای نوبتش منتظر و بود نشسته مدعوین بین در. نوشتش می

وقتی. کشید می خط ها نوشته روی و کرد می برداری داشت یاد سرعت به هنوز

کلمه چهار تا کرد رها را اش قبلی های یاداشت دقیقه، ۱۱ از بعد رفت صحنه روی

نوشته دست در این« .دارم آرزو یک من» : داد تغییر را تاریخ مسیر که کند بیان را

گسترده برای را خود او دقایق، آخرین تا سخنرانی کردن تمام کار در تاخیر با. نبود

آزاد بداهه برای او نبود، قطعی متن چون و. گذاشت آزاد ها ایده محدوده ترین

.بود

Procrastinating is a vice when it comes to productivity, but

it can be a virtue for creativity. What you see with a lot of

great originals is that they are quick to start but they're

slow to finish. And this is what I missed with Warby Parker.

When they were dragging their heels for six months, I

looked at them and said, "You know, a lot of other

companies are starting to sell glasses online." They missed

the first-mover advantage. But what I didn't realize was

they were spending all that time trying to figure out how

to get people to be comfortable ordering glasses online.

And it turns out the first-mover advantage is mostly a

myth. Look at a classic study of over 50 product categories,

comparing the first movers who created the market with

the improvers who introduced something different and

better. What you see is that the first movers had a failure

rate of 47 percent, compared with only 8 percent for the

improvers. Look at Facebook, waiting to build a social

network until after Myspace and Friendster. Look at

Google, waiting for years after Altavista and Yahoo. It's

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

much easier to improve on somebody else's idea than it is

to create something new from scratch. So the lesson I

learned is that to be original you don't have to be first. You

just have to be different and better. . است حسن یک خالقیت زمان در اما است، گناه یک کارایی، مورد در تعلل

می شروع سریع خیلی که اینست بینی می بزرگ مبتکران از خیلی مورد در آنچه

واربی در نتوانستم که بود چیزی این و. بودند کند کردن تمام در ولی کردند

می» گفتم، و کردم نگاهشون دادند، می طولش ماه شش که وقتی. ببینم پارکر

آنها« .کردند شروع رو عینک آنالین فروش دیگه های شرکت از خیلی دونی،

همه اونها که بود این نفهمیدم که چیزی ولی. دادند دست از رو بودن اول مزیت

عینک آنالین سفارش در را مردم چطور تا کردند می این صرف رو وقتشون

ارزیابی یک به. است افسانه یک بودن اول مزیت که شد معلوم و. کنند راحت

را بازار که «هایی اولی» که کنید، نگاه محصوالت گروه ۵۰ از بیش از معمول

کرده ایجاد متفاوت و بهتر چیزی که هایی دهنده توسعه با را بودند کرده ایجاد

۴۷ به نزدیک شکستی نرخ ها اولی که اینه میبینید آنچه. کنه می مقایسه بودند

بوک فیس به. ها دهنده توسعه برای درصد ۸ تنها با مقایسه در اند، داشته درصد

» و «اسپیس مای» از بعد کرد صبر اجتماعی شبکه یک ایجاد برای که کنید، نگاه

. کرد صبر «یاهو» و «ویستا آلتا» از بعد تا سالها کنید، نگاه گوگل به. «فریندستر

تر ساده بنیان از جدید چیزی ایجاد از خیلی دیگران های ایده روی دادن توسعه

اولی که نیست الزم بودن مبتکر برای که است این گرفتم یاد که درسی پس. است

.باشی بهتر و متفاوت باید تنها. باشی

But that wasn't the only reason I passed on Warby Parker.

They were also full of doubts. They had backup plans lined

up, and that made me doubt that they had the courage to

be original, because I expected that originals would look

something like this.

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

. بودند مردد خیلی ااونه. نبود کردم رد را پارکر واربی پیشنهاد که علتی تنها این اما

شجاعت که کنم شک تا شد باعث این و داشتند، موفقیت عدم برای هایی برنامه

.باشند اینجوری باید ها مبتکر که کردم می فکر چون دارند، را بودن مبتکر

Now, on the surface, a lot of original people look

confident, but behind the scenes, they feel the same fear

and doubt that the rest of us do. They just manage it

differently. Let me show you: this is a depiction of how the

creative process works for most of us. صحنه، پشت در اما میرسند، مطمئن نظر به مبتکرین از خیلی سطحی، دید از حاال،

آن متفاوت بشکلی فقط. دارند میکنیم حس ما همه که را شکی و ترس همان آنها

که است این از تصویری این: بدهم نشانتان را این بگذارید. کنند می اداره را

دهیم می انجام خالقانه کارهای چگونه

Now, in my research, I discovered there are two different

kinds of doubt. There's self-doubt and idea doubt. Self-

doubt is paralyzing. It leads you to freeze. But idea doubt

is energizing. It motivates you to test, to experiment, to

refine, just like MLK did. And so the key to being original is

just a simple thing of avoiding the leap from step three to

step four. Instead of saying, "I'm crap," you say, "The first

few drafts are always crap, and I'm just not there yet." So

how do you get there? Well, there's a clue, it turns out, in

the Internet browser that you use. We can predict your

job performance and your commitment just by knowing

what web browser you use. Now, some of you are not

going to like the results of this study -- و خود به شک. دارد وجود شک از متفاوت دونوع که فهمیدم من، تحقیق در

شک اما. شود می شما توقف باعث. است کننده فلج خود به شک. عقیده شک

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

درست دهد، می تصحیح آزمایش، بررسی، انگیزه شما به. زاست انرژی عقیده در

ازعدم ای ساده راه بودن مبتکر کلید پس. کرد کینگ لوتر مارتین که همانکاری

» بگی، باید «احمقم، من» آنکه گفتن بجای. است چارم پله به سوم پله از جهش

می نتیجه به چطور پس« .نرسیدم نتیجه به هنوز و مضخرفند، همیشه اول نسخه چند

که است اینترنتی مرورگر در شده، معلوم که هست، ای نشانه خوب، رسی؟

که مرورگری نوع با تنها رو شما تعهد و شغلی کارایی میتونیم ما. کنی می استفاده

خوشتون تحقیق این نتیجه از شما از بعضی ممکنه. بدهیم تشخیص کنی می استفاده

-- نیاد

But there is good evidence that Firefox and Chrome users

significantly outperform Internet Explorer and Safari

users. Yes. باالتری خیلی کارایی کروم و فایرفاکس کاربرهای که داره وجود خوبی دالیل اما

.درسته. دارند سافاری و اکسپلورر اینترنت های کاربر از

They also stay in their jobs 15 percent longer, by the way.

Why? It's not a technical advantage. The four browser

groups on average have similar typing speed and they also

have similar levels of computer knowledge. It's about how

you got the browser. Because if you use Internet Explorer

or Safari, those came preinstalled on your computer, and

you accepted the default option that was handed to you.

If you wanted Firefox or Chrome, you had to doubt the

default and ask, is there a different option out there, and

then be a little resourceful and download a new browser.

So people hear about this study and they're like, "Great, if

I want to get better at my job, I just need to upgrade my

browser?" یک این چرا؟. دارند ماندگاری بیشتر درصد ۱۵ هایشون شغل در اونها همینطور،

دارند مشابهی تایپ سرعت متوسط طور به مرورگر گروه چهار. نیست فنی مزیت

دریافت را مرورگر چطور اینکه به موضوع این. است مشابه هم اونها رایانه دانش و

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

کنی، می استفاده سافاری یا اکسپلورر اینترنت اگه چون. داره بستگی ای کرده

پیش انتخاب شما و اند، شده تصب ات رایانه روی فرض پیش بصورت معموال

پیش به ای، خواسته را کروم یا فاکس فایر اگر. پذیرفتی را شده برایت که فرضی

کمی اگه و دارد، وجود دیگری انتخاب آیا ای، پرسیده و ای کرده شک فرض

با تحقیق این از وقتی مردم. کنی می تهییه را جدبد مرورگر باشی داشته امکانات

باید بشم، بهتر کارم در بخوام اگه عالی،» گویند، می را این شوند می خبر

«بدم؟ تغییر رو مرورگرم

No, it's about being the kind of person who takes the

initiative to doubt the default and look for a better option.

And if you do that well, you will open yourself up to the

opposite of déjà vu. There's a name for it. It's called vuja

de. داشته رو ها فرض پیش در کردن شک انگیزه که باشی آدمی که اینه موضوع نه،

توانی می دهی، انجام خوب رو کار این اگه و. باشی بهتر انتخاب دنبال و باشی

«ووژاده» اسمش. دارد نامی موضوع این. باشی «دژاوو» خالف چیزی پذیرنده

.است

Vuja de is when you look at something you've seen many

times before and all of a sudden see it with fresh eyes. It's

a screenwriter who looks at a movie script that can't get

the green light for more than half a century. In every past

version, the main character has been an evil queen. But

Jennifer Lee starts to question whether that makes sense.

She rewrites the first act, reinvents the villain as a tortured

hero and Frozen becomes the most successful animated

movie ever. So there's a simple message from this story.

When you feel doubt, don't let it go. را آن یکباره و کنی می نگاه ای دیده بارها که چیزی به که است وقتی «ووژاده»

که کند می نگاه فیلم یک متن به که نویس نامه فیلم یک. بینی می جدیدی دید با

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

نقش قبلی، های نسخه همه در. بگیرد تولید اجازه تواند نمی قرن نیم از پیش برای

آیا که برد سوال زیر را موضوع این «لی جنیفر» اما. بوده شیطانی ملکه یک اصلی

عذاب قهرمانی بصورت را شریر آدم و کرد، بازنویسی را اول نقش او منطقیه؟ این

پس. شد تبدیل تاریخ کارتون فیلم ترین موفق به «یخزده» و کرد خلق مجددا دیده

.نکن عبور آن از کنی، می شک احساس که وقتی. دارد ساده پیامی داستان این

What about fear? Originals feel fear, too. They're afraid of

failing, but what sets them apart from the rest of us is that

they're even more afraid of failing to try. They know you

can fail by starting a business that goes bankrupt or by

failing to start a business at all. They know that in the long

run, our biggest regrets are not our actions but our

inactions. The things we wish we could redo, if you look at

the science, are the chances not taken. می شکست از آنها. کنند می ترس احساس هم ها مبتکر چطور؟ ترس مورد در

تالش از آنها که است این کند می متفاوت ما بقیه با را آنها چیزی اما ترسند،

تجاری کار یک ایجاد در است ممکن که دانند می. ترسند می بیشتر نکردن

که دانند می آنها. بخوری شکست تجاری کار شروع در کال یا بخوری شکست

. ماست عملی بی بلکه نیست مان اعمال ما افسوس بزرگترین مدت، طوالنی در

هایی فرصت کنی، نگاه علم به اگر دهیم، تغییرش تا کردیم می آرزو که چیزهایی

.نشده استفاده که است

Elon Musk told me recently, he didn't expect Tesla to

succeed. He was sure the first few SpaceX launches would

fail to make it to orbit, let alone get back, but it was too

important not to try. And for so many of us, when we have

an important idea, we don't bother to try. But I have some

good news for you. You are not going to get judged on

your bad ideas. A lot of people think they will. If you look

across industries and ask people about their biggest idea,

their most important suggestion, 85 percent of them

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

stayed silent instead of speaking up. They were afraid of

embarrassing themselves, of looking stupid. But guess

what? Originals have lots and lots of bad ideas, tons of

them, in fact. Take the guy who invented this. Do you care

that he came up with a talking doll so creepy that it scared

not only kids but adults, too? No. You celebrate Thomas

Edison for pioneering the light bulb. مطمئن. شود موفق« تسال» کرد نمی فکر گفت، من به «ماسک الون» اواخر همین

خورد، خواهد شکست مدار به رسیدن در «ایکس اسپیس» اول پرتاب چند که بود

وقتی ما، از خیلی برای و. کنی تالش که بود مهم خیلی اما برگشت، به رسد چه

خوبی های خبر حال عین در. کنیم نمی را خودمان سعی داریم، جدیدی ایده که

مردم از خیلی. شوید قضاوت غلط نظرات بخاطر که نیست قرار. دارم برایتان هم

از و کنی توجه صنعت مختلف های بخش به اگر. شد خواهند که کنند می فکر

از درصد ۸۵ پیشنهادشان، مهمترین بپرسی، هایشان ایده بزرگترین مورد در آدمها

برسند، نظر به احمق آنکه از. ماند خواهند ساکت کردن صحبت بجای آنها

در دارند، بد های ایده خیلی خیلی ها مبتکر چیه؟ میدونی اما. کشند می خجالت

مهمه نظرتون به. بگیرید نظر در اینه مخترع که رو ایشون مثال. اونها از کلی ، واقع

ها بچه تنها نه که کرده درست رو ترسناکی گوی سخن عروسک چنین اون که

المپ اختراع بخاطر ادیسون توماس از شما. نه ترسونه؟ می هم رو ها بزرگتر بلکه

.کنید می تقدیر برق

If you look across fields, the greatest originals are the ones

who fail the most, because they're the ones who try the

most. Take classical composers, the best of the best. Why

do some of them get more pages in encyclopedias than

others and also have their compositions rerecorded more

times? One of the best predictors is the sheer volume of

compositions that they generate. The more output you

churn out, the more variety you get and the better your

chances of stumbling on something truly original. Even the

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

three icons of classical music -- Bach, Beethoven, Mozart -

- had to generate hundreds and hundreds of compositions

to come up with a much smaller number of masterpieces.

Now, you may be wondering, how did this guy become

great without doing a whole lot? I don't know how Wagner

pulled that off. But for most of us, if we want to be more

original, we have to generate more ideas. بیشترین که هستند کسانی ها مبتکر برترین ،رشته های مختلف نگاه کنید به اگر

آهنگ. اند کرده را تالش بیشترین که هستند آنهایی چون خوردند، را شکست

هایشان بعضی چرا. ها بهترین بهترین بگیرید، نظر در را کالسیک موسیقی سازهای

تیراژ در هایشان آهنگ و دارند دیگران از بیشتری صفحات ها المعارف دائره در

که است هایی آهنگ خالص حجم ها معرف بهترین از یکی شده؟ ضبط بیشتری

امکان و داشت خواهی بیشتری تنوع کنی، تولید بیشتری خروجی هرچه. اند ساخته

نمونه سه حتی. بسازی مبتکرانه کامال چیزی دفعه یک تا بود خواهد بیشتری

ها صد و صدها تا بایست می -- موتزارت بتهون، باخ، -- کالسیک موسیقی

تعجب است ممکن حاال. آید بدست شاهکار کمی بسیار تعداد تا بسازند آهنگ

نمی کار؟ اینهمه بدون باشه شده عالی انقدر آقا این که است ممکن چطور کنید،

مبتکر بخواهی اگر ما، بیشتر برای اما. کرده رو کار این چطور واگنر که دونم

.کنی تولید بیشتری های ایده باید باشی، بهتری

The Warby Parker founders, when they were trying to

name their company, they needed something

sophisticated, unique, with no negative associations to

build a retail brand, and they tested over 2,000

possibilities before they finally put together Warby and

Parker. So if you put all this together, what you see is that

originals are not that different from the rest of us. They

feel fear and doubt. They procrastinate. They have bad

ideas. And sometimes, it's not in spite of those qualities

but because of them that they succeed.

www.ling ana.com

@sajadhoseynee - @lingoana

کنند، انتخاب را شرکتشان اسم خواستند می که وقتی پارکر، واربی موسسین

تجاری نام یک ایجاد در منفی تاثیر که خواستند، می نظیر بی و پیچیده چیزی

انتخاب را پارکر و واربی آخر در آنکه از قبل را امکان ۲۰۰۰ حدود ، باشد نداشته

مبتکر که بینید می بگذارید، هم کنار رو ها این همه اگه پس. کردند بررسی کنند

ها کار در. دارند شک و ترس احساس اونها. نیستند متفاوت ما بقیه با هم خیلی ها

این از ترس از نه هم ها وقت بعضی و. دارند هم بد های ایده. کنند می تعلل

.اند شده موفق خاطرشان به بلکه ها توانایی

So when you see those things, don't make the same

mistake I did. Don't write them off. And when that's you,

don't count yourself out either. Know that being quick to

start but slow to finish can boost your creativity, that you

can motivate yourself by doubting your ideas and

embracing the fear of failing to try, and that you need a lot

of bad ideas in order to get a few good ones. حذفشان. نکن را کردم من که اشتباهی همون بینی، می را ها چیز آن وقتی پس

سریع شروع که بدان. نکن حذف هم را خودت هستی، خودت که وقتی و. نکن

عقایدت در شک با توانی می که دهد، می افزایش را خالقیتت آرام پایان ولی

کلی به اینکه و بپذیر، را عمل در شکست از ترس و دهی افزایش را هایت انگیزه

.کنی پیدا را خوب تا چند تا داری نیاز بد نظرهای

Look, being original is not easy, but I have no doubt about

this: it's the best way to improve the world around us. جهان توسعه راهِ بهترین: که ندارم شکی ولی نیست، ساده بودن مبتکر ببین،

.ماست پیرامون