the a heory in the analysis of the poem “khoz vardat al

23
The Application of Michael Rifatter’s Semiotic Theory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al-Salje Khoz al-Kairouaniatby Saadi Yousef Fatemeh Tanha Ph.D. Candidate in Arabic Language and Literature, Azarbaijan Shahid Madani University Mahin Hajizadeh * Associate Professor, Department of Arabic Language and Literature, Azarbaijan Shahid Madani University Abolhasan Amin Moqaddasi Professor, Department of Arabic Language and Literature, University of Tehran Abdolahad Gheibi Professor, Department of Arabic Language and Literature, Azarbaijan Shahid Madani University Received: April 22, 2020; Accepted: November 10, 2020 Abstract Michael Rifatter’s semiotics is one of the approaches of literary criticism of the contemporary era. It offers a coherent framework for critique and analysis of poetry. The bases of this theory are the discovery of the semantic network of poetry based on interpretation according to the reader’s literary ability and trying to discover the origin of the text by passing from heuristic reading to interpretive reading. This study tries to analyze the semiotic processes of Saadi Yousefs poem “Khoz Vardat al-Salje Khoz al-Kairouaniat” based on Rifatter’s semiotic theory in order to reach the hidden layers of the text. The heuristic reading of this poem expresses the dramatic story of the poet’s grieving soul as he is on a train which journeys to distant lands and takes him farther away from his homeland. But the retroactive reading of the poem shows that it has five accumulations and a descriptive system. By going from the quote level (appearance) to the higher level, by finding the codes in the poem as well as the ungrammaticalities and semiotics for each of them, the authors have found explanation for the main subject (hypogram) and the effect of the semantic structure of the text (matrix). The analysis of this poem shows that it is the product of expanding several matrices such as despair and sorrow, exile and homesickness, love for the homeland, oppression and repression, domination of foreigners over the poet’s homeland, invitation to fighting back, portraying the plundered Iraq, and disappointment with the present situation. Keywords: Semiotics, Michael Rifatter, Saadi Yousef, Khoz Vardata al-Salje Khoz Al-Kairouaniat, Matrix. *. Corresponding author: [email protected] عربی، سال ادب13 ، شمارۀ1 ، بهار1400 10.22059/jalit.2020.301462.612200 Print ISSN: 2382-9850//Online ISSN: 2676-7627 http://jalit.ut.ac.ir

Upload: others

Post on 01-May-2022

3 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

The Application of Michael Rifatter’s Semiotic Theory in the

Analysis of the Poem “Khoz Vardat al-Salje Khoz al-Kairouaniat”

by Saadi Yousef

Fatemeh Tanha Ph.D. Candidate in Arabic Language and Literature, Azarbaijan Shahid Madani University

Mahin Hajizadeh* Associate Professor, Department of Arabic Language and Literature, Azarbaijan Shahid Madani University

Abolhasan Amin Moqaddasi Professor, Department of Arabic Language and Literature, University of Tehran

Abdolahad Gheibi Professor, Department of Arabic Language and Literature, Azarbaijan Shahid Madani University

Received: April 22, 2020; Accepted: November 10, 2020

Abstract

Michael Rifatter’s semiotics is one of the approaches of literary

criticism of the contemporary era. It offers a coherent framework for

critique and analysis of poetry. The bases of this theory are the

discovery of the semantic network of poetry based on interpretation

according to the reader’s literary ability and trying to discover the origin

of the text by passing from heuristic reading to interpretive reading.

This study tries to analyze the semiotic processes of Saadi Yousef’s

poem “Khoz Vardat al-Salje Khoz al-Kairouaniat” based on Rifatter’s

semiotic theory in order to reach the hidden layers of the text. The

heuristic reading of this poem expresses the dramatic story of the poet’s

grieving soul as he is on a train which journeys to distant lands and

takes him farther away from his homeland. But the retroactive reading

of the poem shows that it has five accumulations and a descriptive

system. By going from the quote level (appearance) to the higher level,

by finding the codes in the poem as well as the ungrammaticalities and

semiotics for each of them, the authors have found explanation for the

main subject (hypogram) and the effect of the semantic structure of the

text (matrix). The analysis of this poem shows that it is the product of

expanding several matrices such as despair and sorrow, exile and

homesickness, love for the homeland, oppression and repression,

domination of foreigners over the poet’s homeland, invitation to

fighting back, portraying the plundered Iraq, and disappointment with

the present situation.

Keywords: Semiotics, Michael Rifatter, Saadi Yousef, Khoz Vardata

al-Salje Khoz Al-Kairouaniat, Matrix.

*. Corresponding author: [email protected]

1400 بهار، 1، شمارۀ 13ادب عربی، سال

10.22059/jalit.2020.301462.612200

Print ISSN: 2382-9850//Online ISSN: 2676-7627

http://jalit.ut.ac.ir

Page 2: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

2 یوسف سعدي «القیروانیةخذ وردة الثلج خذ » قصیدۀ تحلیل در ریفاتر مایکل شناسینشانه نظریه کاربست

خذ وردة الثلج خذ » ۀقصید شناسی مایکل ریفاتر در تحلیلکاربست نظریه نشانه سعدي یوسف« القیروانیة

فاطمه تنها دانشگاه شهید مدنی آذربایجان انشجوی دکتری زبان و ادبیات عربید

*مهین حاجی زاده دانشگاه شهید مدنی آذربایجان دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی

ابوالحسن امین مقدسی دانشگاه تهران استاد گروه زبان و ادبیات عربی

عبدالاحد غیبی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان استاد گروه زبان و ادبیات عربی

(23تا ص 1)از ص

20/08/1399، تاریخ پذیرش: 03/02/1399تاریخ دریافت:

چکیدهکه بر ساختارگرایی و یکی از رویکردهای نقد ادبی دوران معاصر استشناسی مایکل ریفاتر رهیافت نشانه

ای ها به یکدیگر در درون متن برای ایجاد شبکهواکنش خواننده متکی است و در پی بررسی ارجاع نشانه

. اساس این کندچوب منسجمی را برای نقد و تحلیل شعر ارائه میچهار هاست وهم پیوسته از نشانهبه

کوشد خاستگاه و می بر اساس توانش ادبی خواننده است معنایی شعر بر پایه تفسیر نظریه کشف شبکه

رغم اند، شناسایی کرده و بر انسجام درونی متن علیهایی که در متن گستردهانگاشتزیرمتن را از طریق

شوند نمودار میکنشانه عبور از خوانش اکتشافی به خوانش پسهای زبانی که از طریق سانیوجود دگر

پردازی قصیده های نشانهفرآینداست در صدد شناختی رویکرد نشانهتکیه بر با . پژوهش حاضر دست یابد

تحلیل و بررسی ریفاتربر اساس نظریه را شاعر معاصر عراقی ،یوسف سعدی «خذ وردة الثلج خذ القیروانیة»

خوانش دست یابد.، ایدۀ محوری و رابطۀ بینامتنی آن با دیگر متون های پنهان متنلایهنماید تا به

ها و با قطار به دور دست و سفرشاعر ۀروح رنجیداکتشافی این قصیده بیانگر روایتی دراماتیک از

کنشانه نشان اما خوانش پس کند.دورتر می و او را از وطنش هایی است که مقصدی نهایی ندارندسرزمین

که بیانگر فضای فکری مسلط و حاکم بر قصیده ی توصیفی استو منظومه شعر دارای پنج انباشت دهدمی

و نیز عناصر آنهای موجود در رمزگان یافتنبا ، نگارندگان با گذر از سطح محاکاتی به سطحی بالاتر .است

به تبیین موضوع اصلی )هیپوگرام( و اثر ساختار معنایی متن ،هاهر یک از آن پردازیدستوری و نشانهغیر

های متعددی چون تریسمحصول بسط ما کهدهد اند. تحلیل این قصیده نشان می)ماتریس( دست یافته

دعوت سلطه یافتن بیگانگان بر وطن شاعر، ،اختناق و خفقان عشق به وطن، یأس و اندوه، تبعید و غربت،

و مأیوس شدن از اوضاع حاکم است. عراق ۀبه غارت رفت ۀچهربارزه و رستاخیزی، ترسیم به م

.، ماتریسخذ وردة الثلج خذ القیروانیة، سعدی یوسفشناسی، مایکل ریفاتر، نشانه :هاي کلیديواژه

[email protected]رایانامۀ نویسنده مسئول: .*

Page 3: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

3 1400 بهار ،1 شمارۀ ،13 سال عربی، ادب

مقدمه. 1 شناسی بوده است. فردینان دوسوسورشناسی، زبانخاستگاه اولیه نشانه

(Ferdinand de Saussure) کسی است لین، اولقب استشناسی نوین مپدر زبانکه به

، پس از مرگش، به چاپ 1916رای او به سال آ .شناسی سخن به میان آوردکه از نشانه

شاهد او شناسی عمومی های پس از انتشار کتاب دورۀ زبانجهان در دههه است. رسید

او برای اولین بار . شناسی بودسابقه در دانش زباننظرهای بیالعاده و تجدید گسترش فوق

و معتقد است که کردهشناسی معرفی ای از نشانهشناسی را به عنوان شاخهزبان

کند که یکی از این ای را مطالعه میهای نشانهشناسی علمی فراگیرتر است که نظامنشانه

( بر Roland Barthes) اما بارت. (de Saussure, 1979: 33) ای، زبان استهای نشانهنظام

« زبان» اند و از ایدۀ«زبان»ای به نوعی های نشانهاین عقیده است که چون تمام نظام

... هستند، پس زبان یک نظام جامع دارای ساختارهای نحوی، معنایی و گیرند وکمک می

. (81: 1396 )بارت،شناسی است ای از زبانشناسی شاخهفراگیر است و نشانه

نرومن یاکوبسو شناسی با ساختارگرایی در پیوند بودهاز منظر تاریخی، نشانه

(Roman Jakobson) در تلاش برای فهم زبان شعر به که است آنهای شاخص از چهره

شناسان ساختارگرا . یکی از زبان(135: 1386 )ایگلتون، ها توجه نموده استعملکرد نشانه

، منتقد (1924-2006) (Michael Riffaterre) ، مایکل ریفاترهیاکوبسن بودکه متأثر از آرای

شناسی سبک»هایش از ها و نظریهدر سیر اندیشه آمریکایی فرانسوی تبار است که

گیری در عین بهره آورد. اوو تولید متن روی می «شناسی شعرنشانه»به سوی « ساختاری

داند؛ از جملۀ این انتقادات تأویل را به آن وارد می از آرای یاکوبسن دربارۀ شعر، انتقاداتی

متفاوت او از شش عنصر ارتباطی مورد نظر یاکوبسن است. ریفاتر ضمن قبول این امر که

گیرد، نقش شاعرانه را حاصل تأکید بر ی استفادۀ خاصی از زبان شکل میشعر بر پایه

ه گیرنده انتقال دهدکوشد این تأکید را بداند، بلکه مینمی« پیام»عنصر

(Rifateer, 1978: 1). گرایان روس معتقد است که شعر نوعی صدا با صورتریفاتر هم

کند، ارجاع زبان کاربرد ویژۀ زبان است و هر چند زبان روزمره اساسا به واقعیت اشاره می

ای گام تازه« دلالت»و « معنا»شعر به خود متن است. با این حال او با ایجاد تمایز میان

رسد. به نظر او توجه به معنا که نوعا با استناد دارد و به دریافت خاص خود از شعر میمیبر

حال کند؛میارتباط گیرد شعر را تبدیل به قطعات بیبه قواعد معمول زبان صورت می

رفتن، های شعر بستگی دارد و محصول فرا«دلالت»آنکه شعریت هر متن اساسا به درک

Page 4: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

4 یوسف سعدي «القیروانیةخذ وردة الثلج خذ » قصیدۀ تحلیل در ریفاتر مایکل شناسینشانه نظریه کاربست

از نظر او خوانش شعر در دو . (3)همان: گریز و حتی انحراف از قواعد معمول زبان است

نگر واپسیا خوانش پس کنشانه .2 ؛خوانش خطی یا اکتشافی .1مرحله اتفاق می افتد:

ی . وکندرود و دلالت شعر را جستجو میدر این مرحله خواننده از سطح معنا فراتر میکه

داند؛ برای درک یک فرآیندهای درک و تفسیر را نیازمند دو گونه توانایی میهمچنین

« توانش ادبی»متن به توانایی زبانی و برای تفسیر آن به توانایی ادبی و به تعبیر وی

زبان و سطح دستوری های غیرنیازمند است. توانش ادبی خواننده را به گذر از جنبه

. (7-5)همان: دانگردمینائل ساختاریو شبکه ف ماتریس تری از معنا و سرانجام کشعالی

ها ها، منظومه، بلکه از طریق انباشتاستنتاج کرد توانصورت مستقیم نمیه این شبکه را ب

با حاضرپژوهش . بخشدبه شعر وحدت می که در نهایتها قابل دسترس است و تداعی

کار رفته در های بهبه تبیین نشانهکوشد شناسی مایکل ریفاتر میتکیه بر رهیافت نشانه

این قصیده، دست یابد. آن )ماتریس(و نیز کشف شبکه ساختاری «خذ وردة الثلج»قصیده

های وی در غربتگر آلام و اندوهکه تصویریوسف است سعدی ای از قصایدبرجستهنمونۀ

آزادی، مبارزه با ظلم های انسانی، سیاسی و موضوعاتی از قبیل . اندیشهباشدمی و تبعید

ناپذیری حجم و نمایاندن ابعاد و زوایای پنهانی تجاوز، دعوت به مبارزه و مقاومت و سازش

ۀاز عناصر طبیعی و کابرد آگاهانگیری با بهره و شاعرگرفته بردررا قصیدهاین وسیعی از

بازآفرینی با ودهای سعی نمهای دینی، تاریخی، ادبی و اسطورهپردازی، میراثآن در تصویر

های ها در عصر جدید، به ترسیم اندیشهمجدد و بخشیدن کارکردهای دیگرگونه به آن

بر اساس رهیافت شناختی قصیده مورد بحث رو تحلیل نشانهاز این خویش بپردازد.

ساز خوانشی جدید یا به تعبیری دیگر، توانش تأویلی تواند زمینهمیشناسی ریفاتر نشانه

رغم تأکید وجب فهم بهتر آن گردد. ناگفته نماند که در پژوهش حاضر علیمجدد و م

)در اینجا تحلیل رمزها، رامتن فمتنی در تحلیل شعر، توجه به ریفاتر بر روابط درون بیشتر

نیز در تحلیل متن قصیده و رسیدن به معنای مورد نظر راهگشا است؛ ها(و اسطوره نمادها

های موجود در قصیده نیز پرداخته ها، نمادها و اسطورهلذا به کشف هر یک از رمزگان

زیر بیابد: شده است تا پاسخی برای دو پرسش

تی با چه مختصا «خذ وردة الثلج خذ القیروانیة» ۀهای نادستورمندی در قصیدمؤلفه .1

نمایان شده است؟

ه ریفاتر چگونه ب ۀبر اساس نظری «خذ وردة الثلج خذ القیروانیة» ۀقصید ماتریس .2

آید؟دست می

Page 5: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

5 1400 بهار ،1 شمارۀ ،13 سال عربی، ادب

تشکیل داده اسطوره و واژگانی نماد، را رمز، از آنجا که حجم وسیعی از این قصیده

گسیخته ویری به ظاهر از هملایه و دارای تنوع تصو چند متکثر است که دارای معانی

مذکور، به نظام و روابط ۀدارد فراتر از خوانش ظاهری قصید سعی حاضر پژوهش ،هستند

های ها، منظومهها، انباشتاستخراج دقیق معنابنکه این امر با درونی متن دست یابد

واحد و مرکزی و ۀختاری قصیده برای رسیدن به ایدسا ۀها و شبکتوصیفی، هیپوگرام

شود.ده فراهم میهای قصیکشف دلالت

شینه پژوهشپی. 1-1

فارسی انجام شده ادبیات در هایی چندمایکل ریفاتر پژوهش شناسیدر زمینه روش نشانه

شعر عربیکاربست این نظریه در تحلیل گنجد، اما است که ذکر آن در این مقال نمی

گردد:میها اشاره که در زیر بدان مواردیبه جز ،کمتر مشاهد شد

سیمیائیة المعجم الشعري لقصیدة النبي المجهول لأبي القاسم » ؛گبانچی و همکاراننرگس ن پژوهش نویسندگان به بررسی در ای؛ (1396) «الشابي؛ في ضوء نظریات سوسیر وریفاتیر

و سپس به تأویل سوسور ۀعمودی بر اساس نظری مذکور در دو محور افقی و ۀقصید

های پرداخته و در آخر به تطبیق دیدگاهو سوسور شناسی آن از دیدگاه ریفاتر نشانه

ساختار بررسیه پژوهش بیشتر باین در اند.پرداز پرداختهسی دو نظریهشنانشانه

های و گزاره شناسی سوسورترکیبات قصیده از منظر نشانه افعال و ،صواتا ،اییموسیق

شناسی ریفاتر به توصیف انباشت و رهیافت نشانهو در بخش بررسی شده پرداخته زبانی

شان بسنده شده است. هایها در زیر مجموعههای توصیفی و قرار دادن آنمنظومهلإیلیا أبي « ة الحمقاءنالتی»دراسة سیمیائیة في قصیدتي » ؛صغری و همکارانجعفر امحمد

در این نویسندگان ؛(1398) «ریفاترلمحمد جواد محبت علی ضوء نظریة « صنوبرین»ماضي و

دو قصیده از باب ساختار معنایی پرداخته و به مباحثی همچون پژوهش به بررسی تطبیقی

و از منظر دستور زایشی، کاربرد افعال، اشتراکات و افتراقات دو قصیده نظر داشته

. نداریفاتر بدان پرداخته« شناسی ساختاریسبک»

شناسی قصیدۀ بلقیس نزار قبانی بر نشانه» ۀمقال ؛و همکاران آبادیلیلا قاسمی حاجی

در این پژوهش به ؛(1398) «کنشانه مایکل ریفاتراساس نظریه خوانش اکتشافی و پس

نزار قبانی «بلقیس»بررسی عناصر غیردستوری و کشف شبکۀ ساختاری بخشی از قصیدۀ

پرداخته شده است. متنی بدون توجه به ابعاد فرامتناز بعد ارتباط درون

Page 6: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

6 یوسف سعدي «القیروانیةخذ وردة الثلج خذ » قصیدۀ تحلیل در ریفاتر مایکل شناسینشانه نظریه کاربست

عزت مقالۀ توان بهمیانجام شده، «خذ وردة الثلج»قصیده ۀدربار ی کههایپژوهشاز

ءة سیمیائیة جدلیة المکان في خطاب سعدي یوسف )قرا» تحت عنوان ،ابراهیمی و همکارانملادگان نویسن آن اشاره کرد که در (2018) (««خذ وردة الثلج خذ القیروانیة»بنیویة في قصیدة –

های انسان روستایی را در تیو تصویر رنج و سخپرداخته تقابل شهر و روستا به بررسی

تاکنون پژوهشی از منظر ،با توجه به پیشینۀ بحث اند.مدرن شهری بررسی نموده ۀجامع

شعر سعدی یوسف و قصیدۀ مورد بحث صورت نگرفته است و شناسی ریفاتر دربارۀنشانه

که سعدی یوسف شاعری برجسته در عرصۀ ادبیات مقاومت عراق است، بررسی از آنجا

مند در شناسی مایکل ریفاتر که برخوردار از نگاهی نظامآثار وی بر اساس رویکرد نشانه

های پنهان تر و کشف لایهتواند در ارائه خوانشی عمیقبازخوانی و تفسیر شعر است، می

رو پژوهش حاضر در صدد است به از این اهگشا باشد.ویژه شعر پایداری ره شعر وی و ب

شناسی ریفاتر بر پیکرۀ کلی قصیده مورد های مطرح شده در نظریه نشانهسازی مؤلفهپیاده

لازم به ذکر است که به دلیل بحث و ترسیم ماتریس، مدل و فضای متنی آن بپردازد.

در آوردن متن قصیدهز حجم زیاد قصیده که در ده مقطع طویل سروده شده است، ا

کل شود؛ اما پژوهش حاضر اجتناب نموده و به ذکر بخشی از مقطع آغازین آن بسنده می

گردد.قصیده در پژوهش حاضر تحلیل می

ریفاتر ةبر مبناي نظری «خذ وردة الثلج..»یده بررسی قص. 2

((heuristic reading خوانش اکتشافی .1-2

ر د خطی است؛ ردارای سی سیر خوانش از ابتدا تا پایان خوانش اکتشافی یا محاکاتیدر

گیرد که با خواننده با توجه به توانش زبانی خود هر واژه را یک دال در نظر میجا این

رسد. شود و به این ترتیب به درک معنای شعر میمدلول خود در جهان واقع مرتبط می

های متن را در کند نشانهخوانش نخست که در سطح محاکات عمل می»بر این اساس

یعنی ؛ (85: 1377 ،و ویدوسون )سلدن« کندها تفسیر میهای بیرونی آنارجاع به مصداق

خواننده متوجه توالی خطی معناست؛ معنایی که ارجاعی است و در رجوع به جهان خارج

را ساخت قصیدهیه، مخاطب تنها معنای ظاهری و روبر اساس خوانش اول. یابداستقرار می

أختق عسا في قطار العرائس، نا»: کنددرک میمعنای صریح و لغوی واژگان است که همان والغابة الذهبیة /والسجائر ونافذتي/ ناعسا/نائما في بیوت الضواحي/الغابة الذهبیة.../کان المطر/

Page 7: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

7 1400 بهار ،1 شمارۀ ،13 سال عربی، ادب

وفي الشاي تنطفئ /رمادا السجائر عادت الخریف؟/ /حتی تلامس هذا القمیص الخفیف تمتد .(367-2/352 :2014 )یوسف، «.الجمرات الأخیرة..

ۀدراماتیک از روح رنجید این قصیده از ده مقطع تشکیل شده است که روایتی است

آلود آغاز خود را با ترسیم فضایی حزن ۀسعدی آغاز قصید دور از وطن. در سرزمینی شاعر

های طلایی یای جنگلوزنان رکند که در داخل قطار، چرتاو فضایی را ترسیم می کند؛می

ایاز شهرهای بیگانه. کندمیاشاره سرد چایی سپس به سیگار خاکستر شده وبیند، را می

. زیدو همانند یک غریبه در آن می اند و او سهمی در آن نداردکه دیگران ساختهگوید می

های تاریک و دیوارهای بلند بغداداز شب .کندرا توصیف می هزمع یبأدر مقطع دوم ضریح

.کندشکوه می مسیرش از خانه. سپس از دوری استگوید که پر از جسد و قبرهایی می

در مقطع بعدی از خستگی .گویداش میاز گفتگوی خیالی خود با معشوقه در مقطع سوم

گوید ای میهاز خانبه فرزندش . گوید و راهی که بسیار طولانی استو اسب او می هعقب

. از کشدبه تصوریر میهای آن را برایش و طبیعت و زیبایی که در آن متولد شده

آورد. آرامش را به ارمغان میبه جز او ،رسد و برای همگانگوید که فرا میعصرگاهانی می

به پذیرش تنهایی و غربت محکوم در نهایتبیند که شده میو فراموش تنهااو خود را

.است

توان خوانش فوق را که گزارشی است بر اساس معنای تحت اللفظی، به عنوان آیا می

های ذکر شده در قصیده، آن اکتفا نمود؟ آیا دالمدلول نهایی قصیده در نظر گرفت و به

،هایی در دنیای واقعی دارند؟ به عبارت دیگر آیا هدف از سرایش این قصیدههمگی مدلول

ها و شهرهایی است که مقصدی نهایی دست عر با قطار به دورگزارش منظوم از سفر شا

های قطار آشفته و سرگردان است؟ چرا باد در پشت پنجره چرا شاعر در ایستگاهندارند؟

ها و اسامی شهرها و علت اصرار شاعر به آوردن شخصیتاش بند آمده است؟ نفس

د؟های مختلف چیست و چه تناسب و ارتباطی با هم دارنسرزمین

های او پاسخ د و به سؤالرسنظر نمیکننده بهبرای مخاطب عمیق مجاب این خوانش

ارتباط با ی نامفهومی از قطعات بیمعنای آن، به رشته با تمرکز کردن درو دهدنمی

خوانیم، به معنای گاه نباید آنچه را در شعر میطبق عقیدۀ ریفاتر هیچ خورد؛یکدیگر برمی

طور مستقیم و صریح شود که بهدر شعر همیشه سخنی گفته می»فهمیم. اللفظی بتحت

شود. آنچه کارکرد زبان در شعر را از کارکرد آن در ارتباطات روزمره متمایز بیان نمی

رو در نوشتار حاضر به منظور . از این(Rifateer, 1978: 1)« کند، همین کیفیت استمی

Page 8: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

8 یوسف سعدي «القیروانیةخذ وردة الثلج خذ » قصیدۀ تحلیل در ریفاتر مایکل شناسینشانه نظریه کاربست

موجود کنشانه به بررسی و تحلیل نشانگانپسهای قصیده، از طریق خوانش درک دلالت

پردازیم.در این قصیده می

(retroactive reading)کنشانه خوانش پس .2-2

رود و خواننده از سطح معنا فراتر می شناختی(نگر یا تأویل نشانهواپس)کنشانه خوانش پسدر

است و روندی مستقیم کند. این نوع خوانش غیر خطی شعر توجه می های زبانیدلالتبه

را دارد که بر خلاف « ایبازنگری، تجدید نظر و مقایسه»قرائت پس کنشانه حکم »ندارد.

. آنچه خواننده را به جهش (6: همان)« قرائت اکتشافی جهت آن از آخر به ابتدای متن است

میت شناختن دارد، به رسمیشناختی وااز سطح تأویل محاکاتی به سوی تأویل نشانه

اند که در خوانش هایی از متنها، جنبهگریزی دستور»گریزی است. نام دستورمواردی به

های نشانۀ پایۀ آن، این نمایند. اما با بازخوانی متن بر اساس ساختار، متناقض میکتشافیا

.(167: 1389 )آلن،« شودطرف میتناقض بر

(ungrammaticalities)ي عناصر غیر دستور .2-2-1

در این شعر به .شناسی در خور توجه استلیل نشانهاز نظر تح «خذ وردة الثلج» ۀقصید

دارای توانش ۀخوانندشود توان برخورد کرد که سبب میبرخی عناصر غیردستوری می

های نهان آن باشد؛ ترکیباتی ادبی به معنای ظاهری بسنده نکرده و در پی کشف دلالت

قنینة من دم الطیر، کان المطر ناعسا، علی الطاولة ورق للبیاض و القیروانیة، وردة الثلج،»نظیر في اللیل کانت قبور هلالیة تتمرغ تحت النجوم،یخلع غصن بقایا ملابسه کي یطلع الصبح أخضر،

حدان عربات العویل، وطن بی تطیر مع الریح، مرت بنا عربات النجوم، عربات الشتاء الطویل،في متعبا کان عقبة،کران في البار، آخر المقبرة، کان الهلالي س ، وان اکتفی بالقصیدة والخمر والقیر

أیا داخل القیروان، تؤرخ واد المحارب، زیتونة لوحت لج ، وماء من الکوزضریح أبوزمعة البلوي بخور این . «الأخیر، والریح تلهث عند النوافذ، سریر من الکتب الحمر ، هذا العشاء بالشمس ساعاتنا

ۀها نهفته است و خواننددهد که در پس آنعبارات ذهن را به معنای دیگری سوق می

های ویژگی یکی از؛ بردهای دیگر پی میها یعنی دلالتبه فراتر از معنای ظاهری آن آگاه

تاریخی، هایبازآفرینی شخصیتو عناصر طبیعی نمادین کارگیریهب این قصیده ۀبرجست

ها و نقاب آنان یاری جسته تا به بیان ای است که شاعر از آنادبی و اسطورهدینی و

نظر قرار مد ،ش بپردازد. لذا در این قصیدههای خود و دفاع از سرزمینندیشهها و اآرمان

Page 9: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

9 1400 بهار ،1 شمارۀ ،13 سال عربی، ادب

سوی ها و ترکیبات نو ازسو و تعمق در واژهها و عبارات متعارف و معمولی از یکدادن واژه

رساند.یاری می متن های پنهانتر برای رسیدن به دلالتدیگر، ما را در واکاوی دقیق

((accumulationانباشت .2-2-2

گونه دارد، استخراج مترادف خود رابطه )هسته(بن در انباشت، واژگان و کلماتی را که با معنا

رو بهای از کلمات رودهد که خواننده با مجموعهانباشت زمانی رخ میفرآیند ». شودیم

مشترک گفته (sementem) بنمعنایی واحدی که به آن معناشده که از طریق عناصر

وجهی پدید های چندبنشود، به یکدیگر مرتبط گردند. انباشت از طریق تأکید بر معنامی

گردد و خواننده ها و کلمات میجایی معنابنبهجا وجهی بودن، سببآید؛ زیرا این چندمی

گذر » ۀ مذکور،ر قصیدد. (116-115: 1389 )برکت و افتخاری،« شودبه دلالت شعر نزدیک می

،است پایه با این معنابنهایی که هممجموع نشانه ؛معنابن انباشت اول است« زمان

هر توأم با حزن و اندوه شاعر است.که باشدمی عمر شاعر در تبعید تصویرگر گذر زمان و

توان ای که میگونه، با معنابن خود رابطۀ ترادف دارند؛ بهزیرکدام از واژگان و جملات

عربات الرحیل، مرت بنا عربات »مترادف با «القطار»گفت در نظام نشانگانی این قصیده، غیرین، أین یمضي قطار العرائس، الراحلون، أین یمضي

، مترادف با «الخریف»و «بهذا القمیصالم

داری های نشاننشانه ،است و هر یک از این واژگان «السجائر عادت رمادا، نائم و ناعس »

های روحی شاعر از گذر زمان و هستند که بیانگر حس غم و رنج دوران بیداد و آشفتگی

عمر خویش در تبعید است.

که تصویرگر احساسات متناقض و دوگانگی معنابن است « طبیعت»در انباشت دوم،

اللیل، ینحني »اوست؛ واژگانی همچون ۀی از روح شاعر و موضوع اصلی قصیدامید و ناامیدتنح بالثلج، سماء رمادیة، تربة

الغصن، تلهث الریح، الخریف، تربة باردة، الشتاء، الثلج، الشجر الم

دوه و پریشانی روانی شاعر است و از دیگر سو گر یأس و انروایت «باردة، وأسوار بغداد

الطیر، هدهدة، العصفورة، حامات نوح، شمع، النجوم، النبع، الشمس، »واژگانی همچون الصیف، ماء من الکوز، المطر، الغابة الذهبیة، الرمانة، بخور، عطر، هدوء البحیرات، الرمل، النافذة،

رستاخیزی و نوزایی و امید را در «قة ورد وآس، لیمونتان، نخل الصبح، الفجر، أخضر، حدی

. کشدوی به تصویر می

شاعر در انباشت چرخد؛ شاعر می« تنهایی و سکوت»پیرامون معنابن ،انباشت سوم

اطراف های طبیعیبه ترسیم پدیدهگوید، سپس اول از گذر زمان و عمر خود در تبعید می

Page 10: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

10 یوسف سعدي «القیروانیةخذ وردة الثلج خذ » قصیدۀ تحلیل در ریفاتر مایکل شناسینشانه نظریه کاربست

پردازد تا ضمن بیان دردهای درونی و احساسات متناقضی که در وجودش شکل می خود

به تنهایی و خلوت خود سپس بار دیگرگرفته، تصویری هنری را برای مخاطب بیافریند،

صمت، صامت، لاترد السلام، لا ترید الکلام،»واژگان شود و باپناه آورده و غرق در آن می الجیب، فودکا، مشرب البیرة، ثمل، نبیذ، سکران، الغریب، جواز سفر، القبر، غرفة، السجائر في

جن، أین نرید الوصول، مهاجر، التنزه بی المحطات، مقهی، شارع، البیوت الضواحي، درب، الس، اویة أنني وحید، یتهدل في ز مضی دون أن یتذکرذاکرتي وهنت، طعم الطفولة تحت اللسان،

به ترسیم آن «لا غناء نائم، المطر ناعس و المساء، الصمت في القلب، تنطفئ جمرات الشاي،

از نظر منفعل بودن مترادف هستند و شاعر به مدد کلمات پردازد؛ هر یک از این واژگان می

و زدپردارا در تبعید و در سرزمینی بیگانه فرا گرفته می باری که اوبه روایت سکوت مرگ

شب را همانند شخصی خیرخواه ،برای تصویر تلخی غربت خود با ایجاد تصویری حسی

آورد اما برای وی برای دیگران آرامش به ارمغان می با فرا رسیدنشکند که توصیف می

ای در تنهایی خود فرو رفته و لذا در گوشه ندارد،تنهایی و سکوت و غم ای جز تحفه

گیرد.می سکوت تمام وجودش را فرا

کربلاء، »آیی واژگان که از هم دهدتشکیل می« امت عربی»چهارم را معنابن انباشت مصر، حدان، الفراتان، بیروت، دمشق،ه، آخر المقبرة، العراق، بغداد، الرجال الذین مشوا خلف

الصواریخ، قیروان، الأرض الخضراء، الأرض الواسعة، الزیتون، بیتنا، مدن قد بناها سوانا، فلسطی،حارب، جامع ا الراحلون، سمرقند، أبوزمعة البلوي، عقبة، الخیل،

لقیروان، الخلد الأحر، الجواد الم

های عربی، سرزمین ها واشاره به شخصیت شاعر با مده است؛پدید آ «الصلب الکنیسة و

اند و به عنوان اد جنگیدهکه در طول تاریخ علیه ظلم و فس یحوادث تاریخی و قهرمانان

به نسل جوان سرزمین خود رااند، انقلاب علیه انحراف و فساد شناخته شده ۀنمادهای زند

نماید. میوطن خود را ترسیم ۀبه صلیب کشید ۀچهر و هخواهانه فراخواندهای آزادیقیام

برای ی تحریک و تهییج مخاطب گر جوشش درونی شاعر براهر یک از این کلمات روایت

ب امت عربی علیه استبداد است.قیام و انقلا ۀادام

البارئة، ، ، الحب الأولأنت البهیة»معنابن مشترک واژگان «معشوق» ،در انباشت پنجم، مریم المجدلیة، تأتی دافئة، اللواتي تناءین منا، وجهكألمح من فرجة الباب الشعر،خصلة حلمة الأم

العشاء الأخیر، التي انتظري النبع، انظري في العیون الواسعة،ما کنت عابئة، ،من معطف اویلوت پس از آنکه به امت عربی و عظمت سعدی یوسفاست؛ «ني الضمیر قاسمتني السریر، التي قاسمت

Page 11: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

11 1400 بهار ،1 شمارۀ ،13 سال عربی، ادب

پردازد، میبه گفتگوی خود با معشوق ادامه کند، در تمدن آن و اقتدار قهرمانانش اشاره می

نه در انتظار معشوقش به نظاره مشتاقاکند و های رسیدن به او شکوه میاز سختی

و در وهم و خیال خود از شکاف در با او را با زیباترین کلمات وصف کرده ونشیند می

فقدانو از پرداخته چارقدشو معشوقپیچش موهای ترسیمبه حسرت به او نگریسته و

و را به حس و تمنای اتوان قصیده میکه با خوانش کامل افتاده استبه سوز و گداز او

وصال معشوق کامل دریافت.

، «گذر زمان»در این قصیده پنج انباشت یافت شد که گرد معنابن ترتیببدین

اند؛ بنابراین فکر قرار گرفته« معشوق»و « امت عربی»، «تنهایی و سکوت»، «طبیعت»

عاطفی و حزن سیاسی ناشی از اوضاع، حزن و اندوه در تبعید تنهایی و غربت غالب شاعر

معاصر ۀدیدرنج انسان ۀنمایندتوان دریافت که شاعر ها میاز این انباشت عراق است. ناگوار

غربت و تبعید ۀواسطه ب یشانهاها و آرمانکه اندیشه و نیز روشنفکرانی است عراقی

ه پرداخت ایها و حوادث تاریخیشخصیت قهرمانان،لذا به بازآفرینی ؛سرکوب گشته است

پس از بررسی ایثار و فداکاری و دفاع از کیان وطن است. است که بیانگر مفهوم استقامت،

ها و واژگان تداعی معمول داشته و جایگاه برخی از عبارت دریافت کهتوان می هاانباشت

توان به ها، میمستقیم آن ۀفتن رابطاند و با در نظر گردهخود را در ساختار شعر پیدا کر

از معنای ظاهری شعر خارج ها باید سطحی از معنا دست یافت؛ اما سایر واژگان و عبارت

به چیدن کلمات مخاطب دارای توانش ادبی روشده و به دلالت شاعرانه برسد؛ از این

گان ز بین واژکند که در واقع مفاهیم مشترکی اهایی اقدام میانباشت در گرد معنابن

ها هستند.شدۀ انباشتفهرست

(descriptive systems)منظومه توصیفی . 3-2-2

تفاوت چرخند و ها مواجهیم که حول یک هسته میای از واژهتوصیفی با شبکه ۀدر منظوم

یکی پس از دیگری از »با انباشت در این است که آحاد لغوی یک منظومۀ توصیفی آن

. در این (Rifaterre, 1978: 35)« دهندو مجاز مرسل را تشکیل میکنند هم پیروی می

ها و تصویرهای متن گیرد و اقمار آن شامل گروهی از واژهمنظومه، هسته در وسط قرار می

متشکل از گروهی از ،توصیفی ۀمنظومکند. جزء آن بر یک کل دلالت میاست که جزء

بر خواست نویسنده بر روند و بناکار میبه ها، اظهارات و تصورات است که در متنواژه

ۀمنظوم پنجۀ مذکور، در قصید. (8: 1389 ،افتخاری)برکت و کنند اجزایی از یک کل دلالت می

ظلم و استبداد»، «میدی و یأس و اندوهناا»، «عبثطولانی و انتظار »های توصیفی با هسته

Page 12: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

12 یوسف سعدي «القیروانیةخذ وردة الثلج خذ » قصیدۀ تحلیل در ریفاتر مایکل شناسینشانه نظریه کاربست

ه چه بها گراین منظومه .است ل ترسیمبقا« وطن» و «رستاخیزی و انقلاب»، «و خفقان

صورت مستقیم و صریح در شعر بیان نشده است ولی در خوانش دلالی و رمزگشایانه

ها با دیگری مرتبط هستند؛ در حقیقت ها دست یافت. هر یک از منظومهتوان به آنمی

کشورهای عربی بر وضعیت حاکم مطلوب و نیز انتظار طولانی در غربت برای رسیدن به

و شده شاعرموجب ناامیدی و یأس و اندوه بیگانگان ویژه عراق و اشغال آن توسط ه ب

ای ندای قیام و گیری از نمادهای طبیعی، تاریخی و اسطورهبا بهره ویسبب گشته که

که حس خیزش، زایش و پیروزی را در و با فراخواندن قهرمانان تاریخی دادهانقلاب سر

.ارزه برای وطن و پایداری را به تصویر بکشدلزوم مب کنند،میان مردم بیدار می

ناعسا في قطار العرائس، کان المطر ناعسا، »های اول شاعر با واژه توصیفی ۀنظومدر منائما، أختق، نافذتي، العیون التي لا تنام، السجائر في الجیب، تنطفئ جمرات الشاي، السجائر

غیرین، عربات عادت رمادا، اکتفی بالقصیدة والخمر، مشرب البیرة و فودکا، مرت بنا عربات الم

النجوم، المغیرین و النجوم، هل نتذکر ماذا تبقی لنا: عربات الرحیل، عربات الشتاء الطویل و یر انتظار طولانی و بیهوده شاعر را در غربت به تصو «السهل یمتد أبعد مما تری الخیل وأضیق

و غربت عبارات تصویرگر انتظار طولانی شاعر در تبعید در این منظومه هر یک از .کشدمی

گذر دقطار رمز و نمادارند؛ است و عبارات منظومه بصورت اقماری با یکدیگر همپوشانی

،«ناعما » و «الغابة الذهبیة اختق » ،«ناعسا في قطار العرائس» ۀجملدر .عمر استمان و ز

قطار عروسی و جنگل طلایی در ابتدای خوانش، سرور و سعادت و شادمانی را به خواننده

محور ؛ اما در متن قصیده در و رمز جهانی پر از آزادی و سعادت است کنندمنتقل می

و آشفتگی بتدایی خود خارج شده و رمز سردرگمینشینی با دیگر واژگان از معنای اهم

ر زندگی است که بدون وقفه در حرکت است و انتظار طولانی مداوم در طول حرکت در قطا

مطر «کان المطر ناعسا »در جمله . نمایانداو را برای رسیدن به مطلوب، عبث و بیهوده می

ست؛ اما شاعر با خلق تصویری انقلاب او ، سرسبزی و زایشخیزشزندگی، رمز

رمز را نموده و آن را با خود همسان آلود خوابباران ذات پنداری از طریق همانگیز شگفت

است گسترده شاعر و افق دیدرمز «نافذتي»و در ادامه عبارات گرفته است.حزن و اندوه

ای به سوی و دریچهدهد که ارتباط میان عالم درونی شاعر را با عالم بیرونی پیوند می

الجیب، تنطفئ جمرات الشاي، السجائر العیون التي لا تنام، السجائر في ». آزادی و روشنایی استکنایه است از انتظاری یک هر «عادت رمادا، اکتفی بالقصیدة والخمر، مشرب البیرة و فودکا

به انتظار نشسته، )وطن( اششدهگمعقیم و بی فایده که شاعر برای دیدار محبوب ، طولانی

Page 13: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

13 1400 بهار ،1 شمارۀ ،13 سال عربی، ادب

.ه استخاکستر تبدیل شد بهسرکوب گشته و وهایشآمال و آرز ۀهمای که گونهبه

اشاره دارد به موروثی محلی که مردم به هنگام دورهمی و برای شادی و سرگرمی «الشاي»

نوشند، اما چای شاعر در فنجانش سرد شده و سیگارش تبدیل به در کنار هم آن را می

بیانگر انتظار طولانی شاعر برای آمدن کسی و در ،خاکستر شده و این تصویر هنری پویا

مشرب فودکا،»شاعر برای التیام اندوه و درد خود به نتیجه تنهایی و جدایی اوست. لذا ها و فروپاشی اندیشه انزوا ورمز و نماد که پناه برده است «السیجار، الخمر و... البیرة،

معاصر و روشنفکران جامعه در برابر وضعیت ناگوار حاکم برهای انسان سرکوب آرمان

عبارات . دراندها پناه بردههای فکری و روحی بدانرای تسکین آشفتگیاست که ب جامعه

غیرین»رمز مبارزان و انقلابیونی «النجوم» و «المغیرین» ،«عربات النجوم » و «مرت بنا عربات الم

شاعر در اوج یأس و اندوه ؛پیشی گرفتند شاعرکنند و بر هستند که از وطن خود دفاع می

هل نتذکر »گوید که می ،برندسر میو امثال او که در آوارگی و تبعید به سرت به خودبا حکه «و أضیق ماذا تبقی لنا: عربات الرحیل، عربات الشتاء الطویل، السهل یمتد أبعد مما تری الخیل

جستجوی تغییر و بیداریشاعر در اینجا در .توأم با حسرت استانتظار رمز و نماد هر یک

موج یأس و اندوه و ناامیدی را که به سبب سستی «عربات»ی مندی از واژهاست و با بهره

کند ترسیم می ،شان سایه افکنده استوطن بر پا خاستن و قیام علیه اشغالگرانملت در به

که روشنفکرانش کشد به تصویر میعراق معاصری را ،و با استفاده از ساختار کنایی و رمزی

. برنددر انزوا به سر می در تبعید و

المساء، أین یمضي بهذا الخریف، نحن ل نبن حتی »کلماتی نظیر ،در منظومه توصیفی دومحجارة طفل لنرمي بها في هدوء البحیرات، کل طعم الطفولة تحت اللسان؟،ل نتعلم کتابة أسمائنا في

ني، العیون التي ترید الکلام، لیت النساء الحزینات حول الضریح یودعن الصفائح، لا ترد السلام، لا الغریب، یتهدل في زاویة، لا رة، صمت، صامت، متعب، البار،لا تنام، سکران، لا غناء ولا جم

ر مانند اقماری گرد هسته قرا «تتکوني وحیدا، هل سننأی طویلا عن الأرض؟، أین نرید الوصل

و اندوه است سکوت رمز «المساء»کنند. میدی و یأس و اندوه دلالت میگیرند و بر ناامی

بهره گرفته ،بسته نقش ی بیان غم غربت و تبعید که بر جسم و جانشکه شاعر از آن برا

های شاعر است؛ رمز نابودی آرزوها و آرمان «أین یمضي بهذا الخریف» ۀدر جمل «لخریفا» و

،کند و سوار بر قطار زندگیبه سرنوشت نافرجام خود در تبعید اشاره میدر مقطع آغازین

کند برای خواننده ترسیم میرا مملو از یأس و اندوه در غربت زندگی تصویری از فضای

Page 14: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

14 یوسف سعدي «القیروانیةخذ وردة الثلج خذ » قصیدۀ تحلیل در ریفاتر مایکل شناسینشانه نظریه کاربست

های پاییز زرد و های آن همانند برگکه به حقیقتی پاییزی تبدیل شده و همه زیبایی

«في الصفائح » و« ول نتعلم » ،«ل نبن حتی حجارة طفل »عبارات .ریزندشده و فرو می روحبیو ما چیزی از خود نداریمگوید وطنانش است که میناتوانی شاعر و همیأس و بیانگر

اند و ما هیچ نقشی در که دیگران ساخته غریبگمنام و بی هویت ماندیم و در سرزمینی

و بریم. سر میهویت و مجهول بهبی ،با فرهنگ ما بیگانگی دارد حتی و ایمنداشتهآن

أین نرید » و« ؟عن کل طعم الطفولة تحت اللسان » ،«هل سننأی طویلا عن الأرض؟»عبارات کند که حیران به مسیر زندگی را توصیف میو احساسات تلخ او نیز نگاه خسته «الوصل

ها و فرار از حقیقت دردناک است کانی برای فراموش کردن هموم و غمم «رالبا». نگردمی

، العیون نيیودعن ،ولا ترد السلام، لا ترید الکلام، لیت النساء الحزینات »عبارات که به همراه «وحیدا کران، لا غناء ولا جمرة، صمت، متعب، الغریب، یتهدل في زاویة، لا تتکوني التي لا تنام، س

گذارد. وطن به نمایش میتعبیری از رنج و محنت او را از دوری

جن، أسوار بغداد ترفع أبراجها »و عباراتی نظیر واژگان ،توصیفی سوم ۀدر منظوم السالحجریة، السماء رمادیة، رمد، الشتاء الطویل، الظلام، الثلج، شاحبی، الصواریخ عابرة، الظلام،

تضیق، الأصابع مرهقة بالضجیج، دع لنا ساعة للتأمل، دع لنا لحظة للأمل، في اللیل إن موسکو کانت قبور هلالیة ت تمرغ تحت النجوم، أسوار بغداد ترفع أبراجها الحجریة، اللیل یکتظ بالهاربی،

ذابح أحداقنا .دهندرا تشکیل می« تبداد و خفقانو اسظلم »هسته معنایی «اللیل مکتظة بالم

جن» نماد، «بغداد ترفع أبراجها الحجریة أسوار » ۀدر جمل «أسوار»و تبعیدگاه استرمز «الس

محور بانی است و در نماد قدرت و دیده ،قلعه ؛ارتباط است ی برایجدایی و مانع و رمز

که خفقان بر سر مردم است ۀو سای قدرت ۀترکیب با یکدیگر به معنای سلطهمنشینی و

رنگ با در نظر گرفتن اینکه ،«السماء الرمادیة» ۀواژدر ها سیطره دارد. کامل بر آن

فاقد حیطه و قلمرو بوده و فقط یک مرز است و دارای صفت عدم مشارکت، »خاکستری

خستگی، رمز » تواند، از این رو می(75: 1369)لوشر، « ان نداشتن استیا کاری به کار دیگر

که شاعر با تعبیر (160: 1986لسنید، )ا «باشدواره شاعر آ و تنهایی کلافگی و سردرگمی

جامعه است، تصویری رمز ظلم، استبداد و فضای خفقان حاکم بر که «الشتاء الطویل»

را برای مخاطب و فضای دیکتاتوری در جامعۀ عراق معاصر از رکود و ایستاییمحسوس

شاحبی، الصواریخ عابرة، الظلام، إن موسکو تضیق، » واژگان و عبارات کند.ترسیم می

Page 15: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

15 1400 بهار ،1 شمارۀ ،13 سال عربی، ادب

نیز بیانگر حاکمیت استبداد «الأصابع مرهقة بالضجیج، دع لنا ساعة للتأمل، دع لنا لحظة للأمل

و اختناق و خفقان است که با دیگر اقمار منظومه ارتباطی موازی دارند. بیانگر ،«لیل»واژۀ «أحداقنا ..واللیل ..اللیل یکتظ ..، کانت قبور في اللیل »عبارت در

کنایه و رمز است از خفقان و جا سایه گسترانیده وسیاهی و تاریکی است که بر همه

،و غم و اندوه و استبدادظلم کنند و از شدت ظلمت و تاریکی که مردم در آن زندگی می

تنها در زیر طوری کهبه قبر تنگ و تاریک گشته استزندان و همانند هاآن ۀخانه و جامع

در خوانشی و متبحرانه با شگردی ادامه، شاعردر ها را دید. شود آننور ستارگان می

بنی هلال به ۀتاریخی حمل ۀگیری از تناص تاریخی به پیوند دو حادثانتقادی با بهره

مندی از تناص تاریخی، لباسی نو با بهره و پردازدقیروان و اشغال عراق توسط آمریکا می

جامع القیروان، القیروان، هلالیة،» واژگانکند؛ شاعر با آوردن تاریخی می ۀبر تن این حادثرساند تا به نمادین میدارای توانش ادبی این پیام را ۀبه خوانند «عة البلوي عقبة و أبي زم

هـ.ق بعد از 51در سال عقبة بن نافع »قیروان شهری است که ؛پی ببرداین واژگان بودن

عقبه در . (2/190: 1376)پاینده، « وسط لشکریان مسلمان خود بنا نمودفتح غرب آفریقا ت

مسجدهای جامع در تونس تمام این شهر مسجد جامعی بنا کرد که پایه و اساس شکل

، است ن اسلامی در غرب آفریقا بودهرمانروایامقر فشهر قیروان . (2/239: 1380چانلو، )قره شد

تاریخ تمدن اسلام در مغرب عربی است از این رو این شهر آغازگر

(www.ahl-ul-bayt.org). هلال غارت و چپاول ق توسط اعراب بنی449این شهر در سال

تمدن این سرزمین را با عظمت وای هنرمندانه گونهسعدی به .(2/63: 2001 )مقریزی، شد

های چندین هزار ساله عراق پیوند داده و بغداد را همانند قیروان دانسته که دارای تمدن

و فرهنگ و تاریخ پربار است، لذا این سرزمین نیز همانند قیروان توسط بیگانگان و

اشغالگران جان ظلم و استبداد هایهو مردم آن زیر چکماشغالگران غارت و چپاول شده

دهند. می

تنح .. غرفة في» شاعر در قالب واژگان استعاری و نمادین همچون ،قصیده ۀدر ادامالم

کند که در فضایی قرار گرفته که اتاقی را ترسیم می «بالثلج، والریح تلهث عند النوافذ

پشت پنجره آن در ،یده است و بادزده و پوسهایش یخدرختانش از سوز شدید سرما ریشه

شاعر ۀنماد و رمز جامع در اینجا «غرفة»رمق افتاده است. نفس زنان و خسته و بی ،اتاق

که نماد ظلم و استبداد «الثلج»رمز مقاومت و پایداری است که در اثر «الشجر»است و

نماد و رمز انقلابیونی ، «الریح»است. ضعیف گشتهو سست هایش ریشه باشد،میو خفقان

Page 16: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

16 یوسف سعدي «القیروانیةخذ وردة الثلج خذ » قصیدۀ تحلیل در ریفاتر مایکل شناسینشانه نظریه کاربست

خارجی و های مقاومت در آنان به دلیل ظلم و استبداد اشغالگران است که اندیشه

گراییده است و چیزی جز فقر و سرکوبی برای به سستی آمد داخلیهای ناکارسیاست

بافت کلی قصیده با توجه به «لثلجا»نمادین ۀواژ ،عنوان قصیدهدر اند. مردم باقی نگذاشته

،ظلم و خفقان حاکم بر جامعه استکوه و اندوه و یأس شاعر از غربت، تبعید و که بیانگر ش

ک را از آنان شاعر است که هر گونه تحر ۀرمز اختناق، خفقان و استبداد موجود در جامع

، این واژه و با خلق تصویری ناسازوار خود؛ اما شاعر با نیروی تخیل قوی سلب نموده است

زیبایی است؛ این نماددلیل رنگ زیبایش ه ؛ گل سرخ باستآورده «وردة»ه را ملازم با واژ

و اراده انسان را وادار به کننده است دارای قدرت و کشش بوده و مهیج و تحریک»رنگ

ۀدر قصیدلذا ؛(120: 1390، طهماسبی)سمتی و « کندحرکت برای بدست آوردن پیروزی می

ترکیب کند. راه وطن قیام کرده و دفاع می که دراست ای فرد انقلابینماد و رمز ،سعدی

نماد و رمز انقلابیونی هستند که در فضای اختناق و استبداد (وردة الثلج) قطب متضاد این دو

ۀواژبا اضافه نمودن شاعر در ادامه أس و اندوه بر آنان چیره شده است.گرفتار شده و ی

عظمت و قدرت و آزادی است، و یایی شاعرور شهرآرمانرمز نماد و که «القیروانیة»نمادین

در عنوان قصیده و به تبع آن در بافت قصیده قطب سومی را از تصاویر متناقض و متضاد

به انگیزشی کارکرد (القیروانیةخذ الثلج وردة)خذ کند که با قرار گرفتن در کنار هم ایجاد می

خواند. فرا می به قیام و خیزش و انقلاب مخاطب خود عطا کرده و او را

شاعر با واژگانی همچون است که منظومه توصیفی چهارمین «رستاخیزی و انقلاب»

وردة، النهر، البحر، خبز، النبع، النجم، الخیل، العصفورة، الطیر، الحمامة، ورق للبیاض، قنینة »البعیدة، في ضریح من دم الطیر، رمانة من سمرقند، الخلد الأحر، آخر المقبرة..هل جاء من کربلاء

بدان «أبي زمعة الب لوي بخور، وماء من الکوز، شمع، هدهدة قیروانیة، یطلع الصبح أخضر

خفقان گرای حاکم بر عراق و اختناق و پسد. شاعر پس از انتقاد از حکومت واپردازمی

به قیام و انقلاب فرا را و کنایی مردم نمادینپردازی ، در قالب واژهعهجامحاکم در

«، الخیلالنبع، النجمخبز، ، وردة، البحر، النهر»همچون خواند؛ در این منظومه واژگانی میورق للبیاض و الحمامة، فورة، الطیر،العص»و و حرکت و قیام است رستاخیزی رمز انقلاب،

شهید که و مبارزانی است خواهان، آزادیرمز انقلابیون «رمانة من سمرقندقنینة من دم الطیر،

رمز انقلابی است که با (ورق للبیاض)؛ کاغذ سفید و نیز رمز جریان مقاومت استاند شده

با فدا شدن (الخلد الأحر)رنگین شده است و این جاودانگی (قنینة من دم الطیر)خون مبارزان

،ر این قصیدهایدئولوژیک دترین واژگان از مهم شود.های وطن حاصل میدر راه آرمان

Page 17: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

17 1400 بهار ،1 شمارۀ ،13 سال عربی، ادب

است که رمز امام «هل جاء من کربلاء البعیدة . آخر المقبرة..» پاره شعردر «مقبرة آخر»

رمز قبر مبارزانی نیزو رمز فداکاری و آزادی و رهایی از بند طاغوت است و )ع( حسین

واژگان با این. اندشدهاست که در راه آزادی وطن جان خود را از دست داده و شهید

شاعر برای ایجاد ۀمعنایی داشته و علاوه بر تحقق انسجام متنی، به ارادیکدیگر ارتباط هم

قصیده پس از شکوه از ۀدر ادام سعدی یوسف. اشاره دارد تغییر و بیداری و رستاخیزی

ارگی سعی دارد آوو بینامتنیت کارگیری تکنیک نقابهبا ب عراق، ۀو خفقان جامعغربت

. در پاره به تصویر بکشدرا اش )سرزمین(خود در کشورهای بیگانه و نیز اسارت محبوب

/یطلع الصبح أخضر قیروانیة/شمع وهدهدة /وماء من الکوز ضریح أبي زمعة البلوي بخور/ في» شعرجن لیت النساء الحزینات حول الضریح ی ودعنني قبل أن به بیان «لاتتکوني وحیدا . ..أدخل الس

پردازد. تصویرهای امید و ناامیدی و شوق و اندوه در وجودش می ۀتنیددرهم

رمز عراق است که دارای شکوه و آبادانی و تمدن بوده و حیات و آرامش ضریح ابوزمعه

اما اکنون به قبرستانی تاریک برای ساکنانش تبدیل شده و رستاخیزی در آن جریان دارد

به ای تاریک از آن باقی نگذارده است. سپساست و ظلم و تاریکی و خفقان جز خرابه

کند و آرزو دارد زنان ترسیم احوال خود در غربت پرداخته و خود را در زندان تصور می

وداع کنند تا وی با ش زندانی شدناطراف ضریح که رمز مادران و زنان عراقی است قبل از

تسلی خاطر او شوند. ۀمای

و مؤسس شهر قیروان در فاتح دلیر سپاه اسلام ،از نقاب عقبهدر ادامه عدی یوسفس

بهره گرفته )وطن(برای نجات محبوبش ،که مظهر تمدن و علم و فرهنگ است غرب آفریقا

أضیق والسهل یمتد أبعد مما تری الخیل/ الخیل/متعبة کانت عقبة/ متعبا کان» در پاره شعراست. و عقبه سنتی ۀدر چهر زواری تصویریگیری ناساکارشاعر با به «مما یری عقبة اللیل

اش های اصلیدگرگونی ایجاد کرده و او را با ویژگیدر شعر معاصر او های نمادیندلالت

و ناتوان فردی ،روی که عقبه و لشکریانش در بستر این قصیده بیگانه ساخته است؛ از آن

بر سر شان قیروانسرزمین که برای نجات که از مشکلات و موانعی اندرنجور ترسیم شده

و آن سرزمین متمدن و آباد اکنون مورد غارت اندراه آنان قرار دارد خسته و رنجور شده

،معاصر ۀو عقب واقع شده استنماد عراق ،شدهای دگرگون و چپاول قرار گرفته و با چهره

قصیده با ۀدر ادامشاعر لذا ،اندمنزوی شده مبارزه ناامید و ۀکه از ادام است نسلینماد

حارب،»آوردن غني هنا/ سارت إلیه... زیتونة لوحت لجواد الم

لن أکون الغریب/ لن أکون الغریب الم

إلی طوي الخفیف/أنقل خ من ساحة الثلج/ برج/أنا من ساعة ال یتهدل في زاویة/لن أکون الذي

Page 18: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

18 یوسف سعدي «القیروانیةخذ وردة الثلج خذ » قصیدۀ تحلیل در ریفاتر مایکل شناسینشانه نظریه کاربست

هقرار داداستعاره از عقبه را «الجواد المحارب» ،«قبة، أین الخیول أقول لعقبة: ع . مع القیروان..جا

ۀاستعمال نموده تا دایربرای او را «محارب»مستقیم به اسم او، صفت ۀرجای اشابه و

شان مبارزه وطنشامل شود که در راه آزادی نیز را مبارزان معاصریآن فراتر رود و شمول

ات معنایی با استفاده از ساختار رمزی و استعاری و با ترادف شکل شاعر به اینکنند. می

فرا گانبیگان ۀبا سلط ستیزی و فریاد خواهی برای مقابلهظلمبه بین رمزها و جملات

.خواندمی

کان لنا منزل قد ولدت الأرض، »شاعر با واژگانی همچون ،پنجمتوصیفی ۀمنظومدر ، الفتاة، خصلة شعر، ألمح من الحب الأولبه، البیت، بیتي علی النهر، نخلة، حدیقة ورد وآس،

هو الصلب، هو البعث، الأم من رمد،قطرات الحلیب التي أبرأتنا بها حلمة الباب وجهك، فرجة ،«العراق، بغداد، حدان، الفراتان، الأرض الخضراء، الأرض الواسعة مریم المجدلیة، الکنیسة، البارئة،ای با مرکز رابطه )قمرها(ها و عبارات کشد. هر یک از این واژهوطن خود را به تصویر می

حدیقة ورد وآس، بیتي علی النهر، نخل، الأرض البیت،»اند؛ واژگانی همچون برقرار کرده )وطن( زت ، نماد ع«نخل»صدای زندگی و طراوت در وطنش دارد و دلالت بر حیات و ،«الخضراء

، بیتي علی النهر، بیت به کان لنا منزل قد ولدت بهولدي »ت ادر عبار .عراق استو اقتدار گفتگوی بین پدر و پسری از معنای لغوی خارج شده «...وآس، لیمونتان نخلة، حدیقة ورد

گرفته است؛ شاعر ترس از این دارد که آوارگی و غربت موجب شود نسل و معنای دلالی

لذا به ؛شان دست کشندوطن گیریاز پسو از مبارزه برای ب گشتهشان سست جدید اراده

هر چند که آوارگی و ،کنند مبادا وطن و خانه خود را فراموش کندها توصیه میآن

الحب الأول، الفتاة، خصلة شعر، ألمح من فرجة الباب ». در عبارات اندکشیدهخانمانی بیسازی هنرمندانه ویرا تصب ، شاعر«وجهك، قطرات الحلیب التي أبرأتنا بها حلمة الأم من رمد

ۀگر چهرنظاره ،در کند که عشق اول اوست و از شکافمیتشبیه ه معشوقیابتدا وطن را ب

شیرش کند که قطراتمانند میه به مادری وطن را زیبا و پیچش موهای اوست، سپس

های این قصیده است که ارتباط از دیگر واژه «الفراتان»جان بخشیده است. ویبه

دارد و مراد از آن دجله «حمدان» و «بغداد»، «العراق»ها همچون معنایی با دیگر واژههم

بالندگی بوده، و فرات است که شاعر آن را نمادی از تمدن عراق که همواره جایگاه رشد و

البارئة البعث، الکنیسة،هو الصلب و العشاء الأخیر، مریم المجدلیة، » مریم در است. قرار دادهشاعر است که با او به وحدت و یگانگی رسیده )وطن( هرمز و نماد محبوب، «ولنصدق حاقاتنا

Page 19: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

19 1400 بهار ،1 شمارۀ ،13 سال عربی، ادب

ها و دردهای رنج ۀسپس برای بیان تجرب .داندقدس میو وطن خود را همچون مریم م است

فیان و به صلیب خیانت اطر و به ماجرای شام آخر، گرفتهخود و وطنش از نماد مسیح بهره

در اثر همانند مسیح گیرد کهکند و آن را رمز عراق میکشیده شدن مسیح اشاره می

و قربانی گشته است. به صلیب کشیده ان و خیانت سردمدارانشحماقت پیرو

های او، احساسات و اندیشه تأملات روحی شاعر، ۀکنندها ترسیممجموع این منظومه

احوالات شخصی شاعر در تبعید و نیز بیانگر جامعه و اجتماع اوست که از طریق خوانش

دریافت شد. .همپایه، مجازی، استعاری و رمزی و..ط نادلالی و بررسی رواب

(hypogram)هیپوگرام . 4-2-2

های واژگانی و مفهومی معمولا موضوعات کلیدی است یا تداعی هیپوگرام یا زیرانگاشت

آشناست. هیپوگرام در شود یا غریب و ناکه در متن یا به شکل گسترده و مکرر بیان می

های شناخته شده، واژگان یا عباراتی است که خواننده با خواندن جمله، نگاه ریفاتر، جمله

. ماهیت (Rifaterre,1978:36) کندواژه و عبارت و تصویری شاعرانه، آن را یادآوری می

تواند یک کلمه، یک ایده، یک جمله از یک متن آشنا یا یک هیپوگرام متغیر است: می

های ها، خواننده را به درک هیپوگرامیکدیگر و با انباشتها با کلیشه باشد. ارتباط منظومه

سازد:زیر رهنمون می

.یأس و اندوه و تشاؤم سراسر قصیده را پوشانده است و عدم تفاهم فرهنگی با آنان دچار و پیری در سرزمین بیگانهشاعر از گذر عمر

تشویش روحی است. .تنهایی، غربت و تبعید سبب عزلت شاعر گشته است ستوه آمده است. وشایند تبعید و انتظار طولانی بهشاعر از فضای ناخ پردازد. شاعر به ترسیم وضعیت عراق در سایۀ ظلم و استکبار و استبداد می .تاریکی و خفقان و عدم وجود آزادی بیان در جامعه حاکم است

خواند. یپی خیزش و انقلابی دوباره است و مبارزان را به انقلاب فرا م شاعر در های تاریخی و تمدن عظیم هاز اسطور و نجات وطنش برای دعوت به مبارزه او

گیرد. اعراب بهره می ۀگذشت شاعر زوال تمدن عظیم عراق و غارت و چپاول آن را در سرتاسر قصیده به اشکال

کشد. مختلف به تصویر می

Page 20: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

20 یوسف سعدي «القیروانیةخذ وردة الثلج خذ » قصیدۀ تحلیل در ریفاتر مایکل شناسینشانه نظریه کاربست

شیده شدن مسیح غارت و چپاول عراق را بدست اشغالگران، همانند به صلیب ک وی

داند. بدست خیانتکاران می

( (matrix ماتریس .5-2-2های توصیفی، هیپوگرام و رابطۀ آن با متنیت، ماتریس یا ساختار شعر ها، منظومهانباشت

بخشد. از نظر ریفاتر، شعر نتیجۀ دگرگونی آورد و به شعر وحدت میرا به وجود می

ساخت است که با توانش یا دلالت نهفته در رو ها، همان مضمونهاست و ماتریسماتریس

، واژه، عبارت یا )خاستگاه( یا ماتریس شبکۀ ساختاری»شود. ادبی خواننده کشف می

های واژگانی و مفهومی، متن شعر را ای است که بتواند به عنوان ریشۀ تداعیجمله

توان به خاستگاه زیر می «خذ وردة الثلج» ۀدر قصید. (86: 1390لو،)نبی« بازنویسی کند

دست یافت:

تصویر ، مرگگذر عمر و سایه گستراندن ،تشاؤم شاعر و عزلت وی بر شاعر،یأس هغلب

بیگانگان بر ۀسلط ،بر جامعه اختناقسایه گسترانیدن سیاهی و گان از وطن،آواره ۀچهر

نجات و رهایی از چنگال استبداد، ای برایهای اسطورهفراخوانی شخصیت ،سرزمین شاعر

وطن بر اثر خیانت حکومت داخلی، ۀبه غارت رفت ۀترسیم چهر قیام، ودعوت به مبارزه

مأیوس شدن از اوضاع حاکم و خود را گرفتار در غربت و تبعید دیدن.

ها، و پیوند های خود و نیز وجود مشترکات بین آنها با معنابنارتباط میان انباشت

معنایی خود و همچنین اشتراکات بین ۀهای توصیفی با یکدیگر و با هستهنظوممیان م

رو شده و به بهشود تا خواننده با چنین نظام ساختارمندی روها سبب میها و انباشتآن

نائل گردد. )ماتریس( کشف شبکۀ ساختاری

. نتیجه3

با استفاده که در آن شاعر است ترین قصاید سعدی یوسفاز مهم «خذ وردة الثلج» ۀقصید

ای از رمزها و و مجموعه ناسازواری ادبی کارگیری تکنیک نقاب،به از واژگان استعاری،

، بر خفقان و یأس و اندوه خود در غربت، در کنار به تصویر کشیدن نمادهای طبیعی

رمزها و مندی از تاخته است و با بهره حاکم بر آن ۀعراق و نیز سلط ۀاستبداد در جامع

را تنها اشغالگرانقیام و مقاومت در برابر گری،، عصیانای و نمادینهای اسطورهشخصیت

کند.معرفی می آنانراه نجات و رهایی از بند

Page 21: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

21 1400 بهار ،1 شمارۀ ،13 سال عربی، ادب

سعدی ۀعناصر غیردستوری در قصید تتوان گفدر پاسخ به پرسش اول پژوهش، می

های مختلف معنایی ی با لایهو عناصر طبیع ها، شخصیتهاپدیدهر اشکال مختلف اشیاء، د

و قرار گرفتن این عناصر کنار هم و فضای نامتعارف و مبهم قصیده با کندنمود پیدا می

گیری مجازی، استعاری، نمادین و... به شکل ۀبا یکدیگر از طریق ترادف، رابطط ارتبا

وند. شهای توصیفی و در نهایت کشف ایدۀ محوری قصیده منجر میها و مجموعهانباشت

این تعابیر از پیوند ۀکه هم توصیفی است ۀپنج منظوم وانباشت پنجاین قصیده دارای

های انتزاعی رمزگانواژگان با ۀای از واژگان مشابه و نیز چینش مجموعگسترده ۀشبک

.ها بدست آمده استمحور معنابن پیرامون

)خاستگاه(در پاسخ به پرسش دوم باید گفت که دلالتمندی اثر وابسته به فهم ماتریس

یا چارچوب کلی آن است و قصیدۀ مذکور حاصل بسط این ساختار واحد در سراسر شعر

های شعری حاضر در اثر، با ارجاع به این ساختار، دلالتمندی خود را باز است و نشانه

تشاؤم ،بر شاعر غلبه یأس)ای خطی در زنجیره )خاستگاه(تاری واحد یابند. این شبکه ساخمی

ه ترسیم شده که با طی کردن مسیری خلاف جریان سرایش شاعر ب ...(شاعر و عزلت وی

آید.دست می

منابع« التینة الحمقاء»دراسة سیمیائیة في قصیدتي »(، 1398، کمال )یراد، سمیرا، دهقانی، محمد جعفر، حیدر یاصغر

مجلة الجمعیة الإیرانیة للغة العربیة ، «لمحمد جواد محبت علی ضوء نظریة ریفاتیر« صنوبرین»لإیلیا أبي ماضي و .82-63، صص 52 ، العددوآدابها

سوم. ، چاپپیام یزدانجو، تهران: مرکز ۀترجم ،بینامتنیت، (1389) آلن، گراهام

.مرکز: تهران مخبر، عباس ترجمۀ ،ادبی نظریه بر درآمدیپیش ،(1386) تری ایگلتون،

فرزانه دوستی. تهران: مروارید. ، ترجمۀشناسیعناصر نشانه(، 1396بارت، رولان )

ای مرز »بست نظریۀ مایکل ریفاتر بر شعر شناسی شعر: کارشانهن»، (1389) ، افتخاری، طیبهبهزاد، برکت

.130-109صص ، 4، ش 1 ۀ، دورهای زبان و ادبیات تطبیقیپژوهش، «فروغ فرخزاد« گهرپر

نهم. اپچ : جاویدان،تهرانجلد دوم، )ترجمه(، تاریخ سیاسى اسلام ، (1376پاینده، ابوالقاسم )

شناسی قصیدۀ بلقیس نزار قبانی بر اساس نشانه»(، 1398لیلا، گلین مقدم، وجیهه ) آبادی،حاجیقاسمی

-123 ، صص17، شعلمی نقد ادب معاصر عربی، «کنشانه مایکل ریفاترنظریۀ خوانش اکتشافی و پس

139.

انجمن ، «های نمادین در اشعار صلاح عبدالصبوررنگ»(، 1390تی، محمد مهدی، طهماسبی، نرجس )سم .123-109ص ص ،2 ، شایرانی زبان و ادبیات عربی

Page 22: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

22 یوسف سعدي «القیروانیةخذ وردة الثلج خذ » قصیدۀ تحلیل در ریفاتر مایکل شناسینشانه نظریه کاربست

، عباس مخبر، تهران: طرح نو ۀ، ترجمراهنمای نظریه ادبی معاصر ،(1377پیتر ) ،ویدوسون ،سلدن، رامان

چاپ دوم.

.ولیة في منظمة الأعلام الإسلاميطهران: معاونیة العلاقات الد ،صدی الرفض والمشنقه(، 1986السنید، حسن )

سیمیائیة المعجم الشعري لقصیدة النبي المجهول »(، 1396زاده، جواد، عچرش، خیره )، نرگس، سعدونیگبانچ .70-55 ، صص17 ، العددبحوث في اللغة العربیة، «لأبي القاسم الشابي في ضوء نظریات سوسیر وریفاتیر

.سمتتهران: جلد دوم، ،جغرافیاى تاریخى کشورهاى اسلامى ،(1380قره چانلو، حسین )

.ساویدا ابی زاده، تهران: در ۀترجم ،هاروانشناسی رنگ ،(1369ماکس )لوشر،

تحقیق محمد ، 2 ج، بأخبار الأئمة الفاطمیی الخلفااتعاظ الحنفا (،2001)مقریزی، تقي الدین احد بن علی .بیروت: دار الکتب العلمیة، أحد عبدالقادر

بنیویة -جدلیة المکان في خطاب سعدي یوسف؛ قراءة سیمیائیة»(، 2018ملا ابراهیمي، عزت، الیاسي، حسی ) ، العددمجلة جامعة القدس المفتوحة للبحوث الإنسانیة والاجتماعیة، «في قصیدة خذ وردة الثلج خذ القیروانیة

. 71-63، صص 45 ،«نیما ققنوس شعر تحلیل در ریفاتر مایکل شناسینشانه نظریه کاربرد» ،(1391) علیرضا لو، نبی

.94-81 صص ،2 ش ،1 دورۀ ،خارجی هایزبان در زبانشناختی هایپژوهش

بغداد: منشورات الجمل.، الثانيالجزء ،الأعمال الشعریة ،(2014) یوسف، سعدي

علیهم مجمع جهانی اهل بیت سایت (، 2019) بن نافع؛ نماد اسلام در آفریقا مسجد عقبۀ

http://www.ahl-ul-bayt.org .السلامRiffaterre, M. (1978). Semiotics of Poetry. Bloomingston: Indiana University Press.

de Saussure, F. (1979). Cours de linguistique Générale (T. Mauro ed.). Paris.

References Alen, G. (2009). Intertextuality (3rd ed.). (P. Yazdanjoo, Trans.) Tehran: Center

Publications. [In Persian].

Asghari, M., Heidaryrad, S., & Dehghani, K. (2019). Semiotics of Poetry: Application

of Michael Rifatter’s Theory in the Poetry of “Altinat Alhamgah” by Elia Abu

Madi and “Do Kaj” by Mohammad Javad Mohabbat. Journal of Iranian

Association of Arabic Language and Literature, 15(52), 63-82. [In Persian].

Barekat, B., & Eftekhari, T. (2009). Semiotics of Poetry: Application of Michael

Rifatter’s Theory in the Poetry of “Ey Marz-e Porgohar” by Forough Farrokhzad.

Journal of Comparative Language and Literature Research, 1(4), 109-130. [In

Persian].

Barthes, R. (2016). Elements of Semiology. (F. Dousti, Trans.) Tehran: Morvarid

Publications.

de Saussure, F. (1979). Cours de linguistique Générale (T. Mauro ed.). Paris.

Eagleton, T. (2007). Literary Theory: An Introduction. (A. Mokhber, Trans.) Tehran:

Center Publications. [In Persian].

Ghasemi Hajiabadi, L., Golin Moghadam, V., & Fallahi, K. (2019). Semiotic Analysis

of the Ballad ‘Belgique’ by Nazar Qobbani Based on Michael Rifatter’s

Exploratory Reading Theory. The Journal of New Critical Arabic Literature,

19(17), 123-139. [In Persian].

Page 23: The A heory in the Analysis of the Poem “Khoz Vardat al

23 1400 بهار ،1 شمارۀ ،13 سال عربی، ادب

Gobanchi, N., Sadoonzadeh, J., & Achrash, K. (2016). Semiology of Poetic Glossary

of “Al-nabi Al-majhool” Written by Abu’l-Qasim al-Shabi Focusing on Saussure

and Rifatter’s Linguistic Theories. Research in Arabic Language, 9(17), 56-69.

[In Persian].

Jami Uqba Ibn Nafi Mosque; the symbol of Islam in Africa. (2019). Retrieved from

Ahl al-Bayt World Assembly: http://www.ahl-ul-bayt.org.

Lucher, M. (1990). Color Psychology. (V. Abizadeh, Trans.) Tehran: Dorsa

Publications. [In Persian].

Meqrizi, T. (2001). Preaching Hanafis through the News of the Fatimi Caliphs, (Vol.

2). Beirut: The Scientific Books House Publication. [In Arabic].

Molaebrahimi, E., & Elyasi, H. (2018). The Place Debate in Saadi Yusuf’s Speech: A

Semio-Structural Reading of the Poem “Take the Snow Rose Take the

Kairouania.” Journal of Al-Quds Open University for Humanities and Social

Studies, No. 45, 62-71. [In Arabic].

Nabiloo, A. (2012). Application of Michael Riffaterre’s Semiotic Theory in

Analyzing Nima’s “Phoenix.” Journal of Linguistic Research in Foreign

Languages, 1(2), 81-94. [In Persian].

Payandeh, A. (1997). Islamic Political History (Translation) (9th ed., Vol. 2). Tehran:

Javidan Publications. [In Persian].

Qara Chanlou, H. (2001). Historical Geography of Islamic Countries (Vol. 2).

Tehran: Samt Publications. [In Persian].

Riffaterre, M. (1978). Semiotics of Poetry. Bloomingston: Indiana University Press.

Samti, M. M., & Tahmasebi, N. (2011). Symbolic Colors in Salah Abd al-Sabour’s

Poems. Journal of the Iranian Association of Arabic Language and Literature,

No. 2, 123-109. [In Persian].

Al-Sannid, H. (1986). Echoes of Non-Acceptance and Execution. Tehran: Publication

of Deputy for International Relations at the Organization of Islamic Media. [In

Arabic].

Selden, R., & Widdowson, P. (1998). A Reader’s Guide to Contemporary Literary

Theory (2nd ed.). (A. Mokhber, Trans.) Tehran: New Plan Publication. [In

Persian].

Yousef, S. (2014). Alaamal al-Sheariya (Vol. 2). Baghdad: Publications of al-Jamal.

[In Arabic].