فهرست منابع - ferdowsi university of mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc ·...

34
هدي م رت حض ور ه ظ ات خ ت ن در ا ت س ما ر كت : د ف ي ل$ ا ت د ي س مد ح م وي ض ت ر م و ض ع ت$ ا ي ه ي م ل ع گاه6 ش ن دا ي س ردو ف هد6 ش م1

Upload: others

Post on 30-Jan-2020

1 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

درظهور حضرت مهديانتخاب ماست

مرتضوي محمد سيد تأليف: دكترعلمي هيأت عضومشهد فردوسي دانشگاه

الرحيم الرحمن الله بسم علي الدائم العن و الطاهرين الطيبين آله و محمد سيدنا علي الله صلي و العالمين رب لله الحمد

الدين. يوم الي اآلن من اجمعين اعدائهممسئله طرح

به يا بشر آينده است كرده مشغول خود به را بشر ذهن هميشه كه سؤالهايي از يكي كرده اند تالش گرايشي و انديشه هر با بشر است. انديشمندان تاريخ پايان ديگر، تعبير

و صفا، آرامش و صلح با توأم روشن، را بشر آينده بدهند. آنان پاسخ سؤال اين به شهر شهر، آرمان فاضله، : مدينه قالب در كه ... مي دانند و عدالت گسترش امنيت،

تحقق كيفيت كرده اند. گرچه (و... بيان389اصطالحات/ )فرهنگ اوتوپيا سالم،اورشليم، دانسته، بشر اختيار از خارج را ايده اين تحقق عده اي مي باشد، متفاوت آنان نگاه در آن را آن عده اي و ( مي دانند185غرب/ در سياسي انديشه تاريخي)تاريخ جبر نتيجة را آن

آن تحقق براي تمدنها جنگ اندازي راه به معتقد شمرده، اختياري امري( 441واژه ها/ مي باشند)فرهنگ

1

Page 2: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

با را آن تحقق و روشن را بشر زندگي آينده؛ نيز اسالم و مسيحيت يهود، بزرگ اديان الزمان، آخر ديگر تعبير به يا تاريخ پايان درباره ي اديان مي دانند. اين منجي ظهور

( در95/5برنابا/ انجيل ؛856مقدس/ دارند)كتاب هم به نزديك و زياد بسيار مشتركات حضرت اسالم پيامبر فرزندان از يكي دست به جهاني تحول آن مسلمانان انديشه

مشترك اسالمي فرقه هاي همه ميان چه گر خورد. مهدويت خواهد مهدي)عج( رقم انتظار كه اي گونه به است، شده مطرح رنگ پر بسيار شيعه انديشه در ولي است،است. شده تلقي شيعه شناخت شاخصه هاي و اساسي عقايد از )عج( يكي مهدي

دو زمينه اين مي باشد. در آن تحقق در انسانها نقش مهدويت مهم مسائل از يكيدارد: وجود نظريه

دخالت بدون مشخص، زماني در منجي ظهور كه معني اين : به ظهور بودن الف- جبري نقشي هيچ منجي ظهور در انسانها تالش عدم و تالش و افتاد خواهد اتفاق انسانها تالش

و بگذارند دست روي دست بايد منجي ظهور به معتقدان نظريه اين اساس ندارد. بربيفتد. اتفاق آن تا بمانند منتظر

نقش منجي ظهور تحقق در انسانها تالش كه معني اين ظهور: به بودن ب- اختياري شود حاصل زودتر ظهور براي آمادگي و بيشتر تالش چه هر نظريه اين اساس دارد. بر

و كالمي،قرآني مباني اثبات صدر در افتاد. مقاله خواهد اتفاق زودتر منجي ظهورمي باشد. نظريه اين حديثي

... و غيبت انسانها، تالش منجي، ظهور، بودن اختياري واژه ها: آخر الزمان، كليدتحقيق ضرورت

حديثي و قرآني برداشت و كالمي مبناي دو برآيند مسئله اين در مطرح نظريه دو نوع دو و زد خواهد سر انسانها از گوناگون رفتاري آنها، از يك هر اساس بر كه مي باشد

نظريه بر كه مهمي بسيار آثار به توجه بود. با خواهد مترتب آنها بر متفاوت كامأل آثار انسانها همه آرزوي به بخشيدن تحقق آنها جمله از كه است مترتب ظهور بودن اختياري

يافتن ضرورت و مي باشد آرامش و معنويت و عدالت صفا، و صلح در بشر زندگي يعنيمي گردد. آشكار تحقيق ... ضرورت و منجي ظهور تحقق براي عملي راهكارهايتحقيق پيشينه

دو تنها و پرداخته اند آن به كمتر مقاالت و است نشده تدوين مستقلي كتاب زمينه اين در شماره و عليرضا ، نودهي48 شماره28 موعود،ص ظهور، بودن اختياري )نظريه مقاله

درصدد آن، پردازش ضعف و مقاله دو اين اعتقادي مباني ضعف دليل به كه ( يافته ام49برآمدم. مقاله اين تدوين

تحقيق روشبود. خواهد توصيفي مواردي در و تحليلي مواردي در مباحث، با متناسب تحقيق روشفرضها پيش

به را اصل چند مي باشد. بنابراين الهي منجي ظهور در انسانها نقش درباره تحقيق اينمي دهيم: ارجاع خود موارد به را آنها اثبات و مي پذيريم فرض پيش عنوان

عنوان»الله« ياد به آن از كه است خالقي آفريده ي است آن در آنچه و - جهان1ه نمونه» عنوان به مي كنند، حكايت اصل اين از بسياري آيات قرآن مي كنيم. در الل

و است چيز همه آفريدگار خداوند (،62« )زمر/وكيل شيء كل على وهو شيء كل خالقاست. اشيا همه بر ناظر و حافظ

هستي نظام مجموعة اسالم معرفتي نظام در كه معني اين به خلقت، بودن - هدفدار2 داللت اصل اين بر فراواني است. آيات شده آفريده خاص هدفي براي انسان جمله از

ماء خلقنا ومانمونه: » عنوان به دارند؛ ذين ظن ذلك باطال� بينهما وما واألرض الس ال

2

Page 3: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

ذين فويل كفروا ل ار من كفروا ل آنهاست ميان را آنچه و زمين و آسمان ما (؛27« )ص/الن)دوزخ(! آتش از کافران بر واى است؛ کافران گمان اين نيافريديم؛ بيهوده

مقدماتي،متوسط اهداف انسان خلقت براي حديث و قرآن انسان: در خلقت - هدف3 عبادت ديگر تعبير به يا الله الي قرب نهايي هدف كه است شده گرفته نظر در نهايي و اصل براين فراواني آيات كه چنان است، شده بيان خداوند برابر در شدن تسليم و

(؛56« )ذاريات/ليعبدون إال واإلنس الجن خلقت ومانمونه:» عنوان به مي كند؛ داللت من به و يابند تکامل راه اين از )و کنند عبادتم اينکه براى جز نيافريدم را انس و جن من

شوند(! نزديک شده داده قرار انسانها اختيار در شناخت ابزارهاي عنوان به حس و عقل چه - گر4

اصول نيست)كليني، كافي آن اهداف و هستي همه شناخت براي دو اين ولي است،( .1/74 كافي،

و انسان خلقت بودن هدفمند به توجه : با وحي وسيله به انسان راهنمايي - ضرورت5 هدايت را انسان ديگري وسيله ي با خداوند ناچار به او هدايت براي حس و عقل نارسايي

ميان از بشر سنخ از افرادي كار اين نيست. براي وحي جز چيزي وسيله آن و مي كند خدا كتاب وسيله به خلق و خدا ميان واسطة عنوان به تا مي شوند برگزيده آنان

آخرين و قرآن الهي كتاب آخرين اسالمي، ديدگاه گردند. در خلق هدايت عهده دار به ؛ مي كند داللت اصل اين بر بسياري محمد)ص( مي باشد. آيات حضرت فرستاده اش

انمونه:» عنوان ين نوح إلى أوحينا كما إليك أوحينا إن بي إبراهيم إلى وأوحينا بعده من والنوب وعيسى واألسباط ويعقوب وإسحق وإسماعيل وآتينا وسليمان وهارون ويونس وأي

ا داوود � .زبور� ورسال � قبل من عليك قصصناهم قد م ورسال م عليك نقصصهم ل الله وكل� .تكليم�ا موسى سال رين ر ومنذرين مبش اس يكون لئال ة الله على للن حج سل بعد وكان الر

ا الله و نوح به که گونه همان فرستاديم؛ وحى تو به ما (؛165-163« )نساء/حكيم�ا عزيز� و يعقوب و اسحاق و اسماعيل و ابراهيم )نيز( به و فرستاديم؛ وحى او از بعد پيامبران

و نموديم؛ وحى سليمان و هارون و يونس و ايوب و عيسى اسرائيل[ و ]= بنى اسباط گفتهايم؛ باز تو براى اين، از پيش را آنها سرگذشت که پيامبرانى و. داديم زبور داوود به اين گفت. )و سخن موسى با خداوند و نکردهايم؛ بيان را آنها سرگذشت که پيامبرانى و

پيامبران، اين از بعد تا بودند، بيمدهنده و بشارتدهنده که پيامبرانى بود.( او آن از امتياز، و توانا خداوند، شود؛( و حجت اتمام همه بر )و نماند، باقى خدا بر مردم براى حجتىاست. حکيم

مشتركات خدا)ص( از رسول جانشيني خدا)ص( ضرورت رسول جانشيني - ضرورت6 هر ولي دارند، اختالف امام شرايط و نصب كيفيت در گرچه مي باشد سنت اهل و شيعه

ديني و دنيوي امور همه و است يكسان مي كنند ارائه امامت از كه تعريفي گروه دو ؛5السلطانيه/ االحكام ماوردي، ؛191 مقدمه، ، خلدون )نك: ابن برمي گيرد در را مردم

جمل شرح ؛436/ الكالم علم في الذخيره ؛65/ المقاالت اوائل ؛22االمم/ غياث جويني، تجريد ؛2/296التقليد، من المنقذ ؛145االمامه/ في المقنع ؛199العمل/ و العلم

(.221االعتقاد/ كه است اين سنت اهل و شيعه مشتركات الزمان: از آخر مهدي)عج( در - ظهور7

در كه تفاوت اين با )ص( است، خدا رسول نسل )س( از فاطمه فرزندان از منجي و كرد خواهد ظهور اسالم پيامبر جانشين دوازدهيمن عنوان مهدي)عج( به شيعه انديشه با و هدايت مستقيم صراط بسوي را انسانها و مي گيرد عهده به را بشري جامعه امامت

را اسالم دين و دهد گسترش مردم بين را عدالت تا كرد خواهد مبارزه فساد و ظلم ،447الموده/ ينابيع ؛144المختاره/ الروضه ؛14/265العمال/ كند. )كنز پياده و جهانيالوصيه/ اثبات ؛5/75االولياء، حليه ؛4/388 بغداد تاريخ ؛1/622/ حنبل بن احمل مسند

3

Page 4: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

النهايه، و البدايه ؛434المصطفي/ بشاره ؛2/50النعمه/ تمام و الدين كمال ،2256/250.)

از دارد؛ فردي به منحصر ويژگيهاي شيعه انديشه در تاريخ پايان قهرمان ، اساس اين بر رسول خليفه و جانشين كه است جهت بدين او جهاني قيام مشروعيت اينكه جمله آن

)ص( است. خداظهور بودن اختياري قرآني مباني

نوع كرد. اين استدالل مقصود براي آنها از مي توان كه دارد وجود فراواني آيات قرآن دردهيم: قرار بررسي مورد محور چند در را آيات

عنوان به ؛ اوست؛ خود تالش با تنها انسان سرنوشت مي گويد: تغيير كه - آياتي1 الله إننمونه» ر ال ما يغي ى بقوم حت روا سرنوشت خداوند (؛11« )رعد/ بأنفسهم ما يغي

دهند! تغيير است خودشان در را آنچه آنان آنکه مگر نمىدهد تغيير ملتى( را )و قوم هيچ انج¨ام ه¨رکس س¨وی از که تالشی نوع هر بشری جامعه گفت: در باید آيه این توضیح در

¨إثیر همه سرنوشت در ای گونه به می گ¨یرد، دي¨ني انديشه در ط¨رفی اس¨ت. از گ¨ذار ت می زند سر خ¨¨ودش از كه رفتاري به نسبت تنها نه مسلماني انسان هر اسالم، بخصوص می زند سر جامعه در ن¨¨یز دیگ¨¨ران از که رفت¨¨اری به نس¨¨بت بلکه می باش¨¨د، مس¨¨ؤول عن¨وان به جه¨ان در موج¨ود امکان¨ات دی¨نی اندیشه در دیگر طرف می باشد. از مسؤول

از حفاظت مسئول نکند، تبذیر و اسراف که گونه ای می باشد. به انسان اختیار در امانتمی نماید: بیان چنین را واقعیت ها علی)ع( این می باشد. امام نیز آنها

ش¨ما تردید ب¨دون زی¨را کنی¨د؛ رع¨ایت او ش¨هرهای و خ¨دا بن¨دگان حق در را خ¨دا تق¨وای اگر و نکنید نافرمانی او از و کنید اطاعت خدا حیوانات. از و سرزمینها از حتی مسئولید،

(167خطبه البالغه، برتابید. )نهج روی آن از دیدید شری اگر و بگیرید را آن دیدید خیری باش¨د، مس¨ئول اطرافی¨انش چ¨یز همه به نسبت مسلمان انسان که است ممکن چگونه

¨انی وظیفه ي اسالم در اساس، این بگذرد. بر تفاوت بی آنها کنار از ولی امر مهم و همگ جز چ¨یزی منکر از نهی و مع¨روف به اس¨ت. امر ش¨ده واجب منکر از نهی و معروف به

زن¨دگی در دیگ¨ران ک¨ردار و رفت¨ار که رو آن نیس¨ت. از دیگران کردار و رفتار در دخالت س¨¨¨عادت ت¨¨¨أمین در منکر از نهی و مع¨¨¨روف به امر که نقشی به باتوجه و دارد اثر من

می فرماید: دانسته، خیر کارهای تمام و جهاد از برتر را دو علی)ع( آن امام دارد، جامعه¨ام ¨ای تم ¨یر کاره ¨اد و خ ¨دا راه در جه ¨روف به امر برابر در خ همانند منکر از نهی و مع

( 374حکمت البالغه، پهناور. )نهج مواج دریای در است دمیدنی¨ات برابر در منکر از نهی و معروف به امر عظیم جایگاه و مهم نقش این به باتوجه واجب

می فرماید: خود نامه وصیت علی)ع( در امام که است الهی به را ق¨درت ش¨ما اش¨رار ص¨ورت، درآن که نکنید ت¨رک را منکر از نهی و معروف به امر

¨اه دست ¨د. آن گ ¨ان علیه هرچه می گیرن ¨ان دعا آن ¨د. دعایت ¨تجاب کنی ¨د. نخواهد مس ش( 47نامه )نهج البالغه،

دارد، دیگ¨ران و جامعه به نس¨بت مس¨لمان انس¨ان که دی¨نی وظ¨ایف به توجه با بنابراینباشد. بی تفاوت می افتد اتفاق جامعه در آنچه برابر در نمی تواند

هیچ نک¨نیم ایج¨اد را تح¨ول این تا و ماست اختیار در جامعه در تحول ایجاد اساس این برنخواهد. حاصل چیزی

عملک¨رد معل¨ول گرفت¨اری، و ب¨دبختی به نعمت، و آس¨ایش تحول نيز اسالمی روایات در ه: نمون عنوان به است شده معرفی انسان

بنده به نعمتي گاه هر است اين خداوند قطعي مقدرات فرمايند: از آيه ذيل باقر امام نعمت آن، موجب به كه دهد انجام گناهي كه اين مگر گرفت نخواهد او از را آن داد اي(.1/866صافي/ گردد)كاشاني، سلب او از

4

Page 5: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

و برود بين از ستم و ظلم و بيفتد اتفاق بشر زندگي در تحولي بناست اگر بنابراينشود. ايجاد تحول آن تا كنند قيام انسانها بايد گردد آن جايگزين عدالت

وأن نمونه:» عنوان به مي گيرد؛ را خود تالش نتيجه تنها انسان مي گويد كه - آياتي2يس انسان براى اينکه و( 40و39 «)نجميرى سوف سعيه وأن. سعى ما إال لإلنسان ل

.مىشود ديده بزودى او تالش اينکه و نيست او کوشش و سعى جز بهرهاى¨دارد آخرت به اختصاص انسان عملکرد نتیجه ي ظهور گفت باید آيه اين توضیح در بلکه ن علی)ع( ام¨ام نمونه عن¨وان به دید خ¨واهیم را خ¨ود اعم¨ال ن¨تیجه ي ما ن¨یز دنیا همین در

زمینه را پی¨امبر ارتح¨ال از بعد اجتم¨اعی تح¨والت و انحراف¨ات برابر در صالحان سکوت جامعه در که ش¨رعی وظیفه ي دلیل به هم ص¨الحان زی¨را می داند فاسدان حكومت ساز

باید دارند برعه¨ده جامعه در که الگوگ¨یری نقش و اجتم¨اعی جایگ¨اه دلیل به هم و دارند مس¨ئولیت بزند سر آن¨ان از که حرک¨تی هر زیرا باشند؛ خود گفتار و رفتار مراقب بیشتر

رس¨ول بعثت ش¨رح از پس کالمی علی)ع( در ام¨ام رو این داش¨ت. از خواهند دوچن¨دان بعد که انحرافاتی و بود شده ایجاد جامعه در حضرت آن دست به که تحوالتی خدا)ص( و

تب¨دیل ق¨بیله ای حک¨ومت به دی¨نی حک¨ومت که جایی تا داد، رخ جامعه در آرامی به آن از¨ادآور تح¨والت این در را اص¨حاب نقش ش¨د، ¨ان س¨کوت و می ش¨ود ی س¨از زمینه را آن

¨تیجه ي باید که دهد می تذکر آنان به کرده، سرزنش را آنان و می داند فاسدان حکومت نکنید: توجه کالم این کنند. به تحمل را خود اعمال به هم و می گردید صادر احکام شما سوی از و می آورند شما نزد را خدا احکام در داوری

کارها مدیریت و گذاشتید باز جامعه در را ستمکاران دست شما ولی می گردید، باز شما¨اس بر نیز دادید. انان قرار آنان اختیار در را خدا احکام در داوری و سپردید آنها به را اس

از هریک دش¨منان اگر س¨وگند خ¨دا می کنن¨د. به بخواهند هرچه بلکه نمی کنند، رفتار دین خواهد گ¨رداوری آن¨ان بد روز ب¨رای را ش¨ما خداوند کنن¨د، پراکن¨ده ستاره ای زیر به شما

( 106خطبه کرد. )نهج البالغه، ن¨تیجه ي فس¨اد این زی¨را داریم مس¨ؤولیت جامعه در موج¨ود فس¨اد برابر در ما بن¨ابراین

اس¨اس این بر می باشد جامعه در منکر از نهی و مع¨روف به امر به نس¨بت ما بی تفاوتیماست. اختیاری عملکرد گروه در نیز موجود وضع اصالح

عنوان به است؛ انسان عملكرد نتيجه مي آيد انسان سر بر چه هر مي گويد كه - آياتي3 هر (؛30«)شوري/كثير عن ويعفو أيديكم كسبت فبما مصيبة من أصابكم وما » نمونه

عفو نيز را بسيارى و دادهايد، انجام که است اعمالى بخاطر رسد شما به مصيبتى اگر و انسانهاست عملكرد معلول جهان بر حاكم نابساماني اساس اين برمىکند!كنند. تالش انسانها بايد شود طرف بر نابسامانيها اين بناست

عکس و عمل جه¨ان می ک¨نیم، زن¨دگی آن در ما که گفت: جه¨انی باید آيه این توضیح دراست. اثری منشأ خود عملی هر و است العمل

بین از منشأ رفتارها از بعضی که است ش¨ده اش¨اره وض¨وح به ن¨یز، اس¨المی روایات در که العاب¨دین)ع( می فرماین¨د: گناه¨انی زین ام¨ام نمونه عن¨وان به می ش¨ود نعمتها رفتن

ن¨دادن انج¨ام م¨ردم، بر ک¨ردن از: ظلم عبارتند می ش¨وند نقمت به نعمت تحول موجب¨یر فی نعمتها. )البرهان شکر نیآوردن بجا و نعمتها، برابر در ناسپاسی خیر، کارهای تفس

( 256/ص4القرآن،ج بنا اگر و انسانهاست عملک¨رد از بخشی ن¨تيجه ي بش¨ری جامعه بر ح¨اکم فس¨اد بنابراین

تغی¨یر ص¨دد در انس¨انها همه ي باید ببیند را صفا و صلح عدالت، روی بشری جامعه استباشد. المللی بین سطح در گسترده، اجتماعی تحول آن برآیند تا برآیند خود فعلی رفتار

ظهرنمونه:» عنوان به ؛ مي داند انسان عملكرد نتيجه را زمين در فساد كه - آياتي4اس أيدي كسبت بما والبحر البر في الفساد هم عملوا الذي بعض ليذيقهم الن لعل

دادهاند انجام مردم که کارهايى بخاطر دريا و خشکى در فساد، (؛41«)روم/يرجعون

5

Page 6: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

شايد بچشاند، آنان به را اعمالشان از بعضى نتيجه مىخواهد خدا است؛ شده آشکارحق(بازگردند! )بسوى

مي باشد، اعتدال حد از خروج كه آن لغوي معناي و آيه در فساد واژة كاربرد به توجه باالمنير/ (؛» مصباح3/335العرب، اشياء)لسان در چه و حيوان در چه انسان، در چه

كه فسادي نوع هر مي شود ( روشن636راغب/ مفردات ؛688الوسيط/ المعجم ؛472 بايد آن اصالح براي و است انسان عملكرد نتيجة مي برد رنج آن از بشري جامعه امروزاست. اختياري امري اين و دهد تغييير را عملكردش انسان

بس¨تگی ب¨اران به دری¨ایی حیوان¨ات می فرماید: حی¨ات آیه این توضیح صادق)ع( در امام پدید هنگ¨امی مس¨ئله این و می کند ب¨روز دریا و زمین در فس¨اد نب¨ارد ب¨اران وق¨تی دارد

( 161/ص6القرآن. ج تفسیر فی شود. )البرهان زیاد گناهان که می آید موجب ما گناهان اگر اساس این بر است انسان اختیاری کار گناه می دانند همه و

امری گذاشت. این کنار را گناه باید شرایط این تغییر است. برای شده ما بدبختیاست. اختیاری

كفر و ايمان وصف بدون انسان آن، مخاطب كه بود آياتي نمونه شد بيان كنون تا آنچه صورت در كه مي دانست انسان عملكرد معلول را اجتماعي تحوالت آيات تمام و بود

شد. خواهد متحول نيز بشري جامعه انسان عملكرد تغيير ايمان وصف به توجه با انسان درآنها كه دارد وجود ديگري آيات شده ياد آيات از گذشته

كرد: خالصه محور چند در مي توان نيز را آيات نوع مي باشد. اين خطاب )مؤمن( مورد أحسبنمونه:» عنوان به مي كند، بيان قيامت تا را بشر آزمون ضرورت كه -آياتي1

اس ا يقولوا أن يتركوا أن الن کردند گمان مردم آيا (؛2« )عنكبوت/ يفتنون ال وهم آمنشد؟! نخواهند آزمايش و مىشوند رها خود حال به آورديم«، بگويند: »ايمان که همين

ابزار از بعضي مي باشد انسان آفرينش در ضرورت يك آزمايش كه اين به توجه باكماست:» شده بيان چنين ديگر آيات در آزمون والجوع الخوف من بشيء ولنبلونمرات واألنفس األموال من ونقص ر والث � (؛155« )بقره/الصابرين وبش شما همه قطعا

و مىکنيم؛ آزمايش ميوهها، و جانها و مالها در کاهش و گرسنگى، ترس، از چيزى با رااستقامتکنندگان! به ده بشارت

در خداوند اگر مي باشد. بدين سان استوار شده ياد فرضهاي پيش بر آزمون اصل با جز كار اين برسد هدف آن به خود تالش با بايد انسان كه دارد هدفي انسان آفرينش

آزمون تمريني و آموزش هر در و نيست پذير امكان مي باشد تمرين و آموزش كه تربيت اگر و نمي داند آزمون از مستثني را كسي امير المؤمنين اساس اين دارد. بر ضرورت مي فرمايد:» ال و نمي داند، مستجاب را دعا اين نكند آزمون را او خداوند كند دعا انسانيهم أحدكم يقولن ي الل ه من بك أعوذ إن فتنة- على مشتمل هو و إال أحد ليس الفتنة- ألن

استعاذ من لكن و ت من فليستعذ شما از فردى (؛93حكمت/ البالغه، « ) نهجالفتن مضال که آن لکن نباشد، فتنهاى در که نيست کسى زيرا مىبرم، پناه تو به فتنه از نگويد: خدايا

.ببرد پناه کننده گمراه آزمايشهاى از برد، پناه خدا به مىخواهد و مبارزه آن ابزار هاي از بعضي و است همگاني الهي سنت آزمون اگر اساس اين بر

خود كوشش با و شوند عرصه اين وارد خود تالش با بايد انسانها مي باشد آن پيامد هايبگذرند. سالمت به آزمون ها اين از مؤمنان دارد تأكيد و مي داند تاريخي درگيري يك را باطل و حق بين درگيري كه - آياتي2

ذين:» نمونه عنوان به كنند؛ مشخص را خود صفوف ال الله سبيل في يقاتلون آمنواذين وال الطاغوت سبيل في يقاتلون كفروا يطان أولياء فقاتلوا إن الش يطان كيد كان الش کافرند، که آنها و مىکنند؛ پيکار خدا راه در دارند، ايمان که کسانى (؛76«)نساء/ضعيف�ا

از کنيد! )و پيکار شيطان، ياران با شما طغيانگر[. پس افراد و ]= بت طاغوت راه دراست. قدرتش( ضعيف )همانند شيطان، نقشه که نهراسيد!( زيرا آنها

6

Page 7: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

ک¨ل و متعد کل عن از است عبارت که طاغوت معنای به گفت: باتوجه باید آیه توضیح در مردم که هرکسی و دیگران حقوق به متجاوز ( هر520)مفردات،ص الله دون من معبودگویند. طاغوت را خدا از غیر کنند تبعیت او از چرا و چون بدون جانبه همه مب¨ارزه ی یک در و می کنند فع¨الیت جه¨ان سراسر در زیادی طاغوتهای امروز توجه باید مؤمن¨ان بن¨ابراین کنند نابود را الهی اندیشه تا گرفته اند بکار را خود تالش تمام

ادامه جا همه در و ابع¨اد همه ي در باطل و حق بین درگ¨یری ن¨یز ام¨روز که باشند داشته طاغوتها تالش تا کنند شرکت مبارزه این در می کند ایجاب مؤمنان دینی وظیفه ي و دارد

شدنی. و اختیاری است کاری این و بکشانند نابودی به را لكم ومانمونه:» عنوان به داند؛ مي الزم را محرومان از حمايت كه - آياتي3 تقاتلون ال

جال من والمستضعفين الله سبيل في ساء الر ذين والولدان والن نا يقولون ال أخرجنا رب القرية هذه من نا واجعل أهلها الظالم دنك من ل ا ل نا واجعل ولي دنك من ل ا ل « )نساء/نصير� دست )به که کودکانى و زنان و راه( مردان )در و خدا، راه در چرا (؛75

مىگويند: )ستمديدهاى( که افراد نمىکنيد؟! همان پيکار شدهاند، ستمگران(تضعيف خود، طرف از ببر! و بيرون ستمگرند، اهلش که )مکه(، شهر اين از را »پروردگارا! ما

فرما! تعيين ما براى ياورى و يار خود، جانب از ده! و قرار سرپرستى ما براى انسان ميليونها فرياد نيز امروز و است تاريخ محرومان دل فرياد مي كند بيان قرآن آنچه

كه است اختياري كاري اين و دهند نجات ستمكاران دست از را آنان كه مي باشد ظهور زمينه محرومان، جبهه تقويت و ستمگران تضعيف با تا دهند انجام بايد مؤمنانكنند. فراهم را منجي

مؤمنان دست به بايد كار اين و شود جمع زمين روي از بايد شرك مي گويد كه - آياتي4ه وعد: » نمونه عنوان به گيرد؛ انجام ذين الل الصالحات وعملوا منكم آمنوا ال

هم ذين استخلف كما األرض في ليستخلفن نن قبلهم من ال ارتضى الذي دينهم لهم وليمكهم لهم �ا خوفهم بعد من وليبدلن �ا بي يشركون ال يعبدونني أمن كفر ومن شيئ ذلك بعد

کارهاى و آورده ايمان که شما از کسانى به خداوند (؛55«)نور/الفاسقون هم فأولئك� که مىدهد وعده دادهاند انجام شايسته کرد، خواهد زمين روى حکمران را آنان قطعا

براى که را آيينى و دين و بخشيد؛ را زمين روى خالفت آنها پيشينيان به که گونه همان مبدل آرامش و امنيت به را ترسشان و ساخت؛ خواهد ريشهدار و پابرجا پسنديده، آنان

کسانى ساخت. و نخواهند من شريک را چيزى و پرستند مى مرا تنها که آنچنان مىکند،فاسقانند. آنها شوند، کافر آن از پس کهگفت: باید آیه این توضیح در

به نس¨بت که تص¨میماتی و دارد اختی¨ار در که اقت¨داری و امکان¨ات مجموعه ي با حکومت م¨ردم ب¨دبختی یا خوش¨بختی ت¨أمین در کنن¨ده تع¨یین و برجسته نقشی می گیرد، دیگران و س¨ازد دگرگون را جامعه مسائل تمام می تواند فردی رسیدن قدرت به که انجا دارد. تا

پیش دوره م¨ردم آن زم¨ان، این م¨ردم گویا که است گ¨ذار ت¨أثیر م¨ردم در ان¨دازه ای بهمی فرماید: حکومت جانبه همه نقش علی)ع( درباره ی نیستند. امام

رالسلطان اذا مان تغي رالز ( 47نامه البالغه، )نهج تغيمي كند. تغيير زمانه كند تغيير حاكم وقتي

را جامعه بناست اگر مي فرمايد ام¨¨ام كه است حك¨¨ومت ج¨¨انبه ي همه نقش به باتوجهكنيد: توجه كالم اين كنيم. به اصالح را قدرت و حكومت ساختار نخست بايد كنيم اصالح

ة تصلح فليست عي ( 31نامه البالغه، الوالة. )نهج بصالح اال الرنيست. حاكمان اصالح جز راهي مردم اصالح براي امكان¨ات با آن¨ان و مي باشد مش¨ركان اختي¨ار در جه¨ان حاكميت امروز داشت توجه بايد

جامعه اص¨الح راه و كش¨انده اند فس¨اد به را بش¨ري جامعه دارند اختي¨ار در كه حكومتيحكومتهاست. تغيير براي تالش بشري

7

Page 8: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

اختيار در را زمين حاكميت تا كنند تالش بايد مؤمنان كه مي كند داللت روشني به آيه اين تأويل كه است شده بيان واقعيت اين زيادي روايات در و است اختياري كار اين و بگيرند

(.2/178افتاد)صافي، خواهد عصر)عج( اتفاق امام ظهور در آيه اين تصور و بيايند كوتاه نبايد مشركان با مبارزه در كه مي كند گوشزد مؤمنان به كه - آياتي5

داشته توجه بايد مي باشند. مؤمنان آميز مسالمت همزيستي و صلح اهل كافران كنندنمي انديشند آنان دين و آنان نابودي به جز كافران كه باشند

� إيمانكم بعد من يردونكم لو الكتاب أهل من كثير ود» من أنفسهم عند من حسد�ا كفاران ما بعد الحق لهم تبي فاعفوا ى واصفحوا شيء كل على الله إن بأمره الله يأتي حت

( 109« )بقره/قدير شما مىکردند دوانده- آرزو ريشه آنها وجود در -که حسد روى از کتاب، اهل از بسيارى » شده روشن کامال آنها براى حق اينکه با گردانند؛ باز کفر حال به ايمان، و اسالم از بعد را

جهاد( را )فرمان خودش فرمان خداوند تا نماييد؛ گذشت و کنيد عفو را آنها است. شما«تواناست. چيزى هر بر خداوند بفرستد؛

اليهود عنك ترضى ولن » صارى وال ى الن بع حت تهم تت ولئن الهدى هو الله هدى إن قل ملبعت أهواءهم ات من جاءك الذي بعد ولي من الله من لك ما العلم ( 120«)بقره/نصير وال

خواستههاى تسليم کامل، طور به )تا شد، نخواهند راضى تو از نصارى و يهود هرگز » الهى هدايت تنها کنى. بگو: »هدايت، پيروى يافته( آنان، )تحريف آيين و( از شوى، آنها

هيچ شدهاى، آگاه آنکه از بعد کنى، پيروى آنان هوسهاى و هوى از اگر است!« و«بود. نخواهد تو براى خدا سوى از ياورى و سرپرست

ها يا » ذين أي ال إن آمنوا ذين من فريق�ا تطيعوا ال يردوكم الكتاب أوتوا إيمانكم بعد( 100عمران/ « )آلكافرين

و نفاقافکنى کارشان )که کتاب، اهل از گروهى از آوردهايد! اگر ايمان که کسانى اى » کفر به ايمان، از پس را شما کنيد، است( اطاعت عداوت و کينه آتش شعلهورساختن

«بازمىگردانند. براي تالش محرومان، و مظلومان از حمايت ظالمان، با مبارزه شده ياد آيات اساس بر

در مي باشد، مؤمنان وظيفه خدا دين حاكميت و توحيد گسترش و كفر و شرك نابودي اتفاق گسترده صورت به امور اين اگر و است اختياري اموري كارها اين همه كه حاليمي شود. فراهم منجي ظهور مقدمات شوند آماده جهاني مبارزه براي مردم و بيفتد

ظهور بودن اختياري روايي مباني به كه مي كند داللت ظهور بودن براختياري نيز بسياري روايات قرآن، آيات از گذشته

بسنده روايت يك ذكر به تنها محور هر در مي كنيم. و اشاره آنها كلي محور چندمي كنيم:

داللت حضرت آن براي دعا وجوب بر كه داريم زيادي : روايات امام براي دعا - وجوب1 براي مي داد دستور رضا مي گويد: امام عبدالرحمان بن نمونه،يونس عنوان به مي كند،(.95/330 ، كنيم.)مجلسي،بحاراالنوار دعا االمر صاحب

مي باشد: قسم دو هستي جهان در تأثيرگذار عوامل گفت بايد روايات اين توضيح در و زم¨ان ت¨أثير، ش¨رايط ت¨أثير، م¨يزان جهت از عوامل ن¨وع محسوس: اين و الف( مادي

مي باشند. كنترل و شناسايي قابل عقل و حس طريق از تأثير، مكان¨أثير و مكان و زمان كميت، كيفيت، تعداد، عوامل، محسوس: اين غير و ب( معنوي ... ت

مي باش¨د. ق¨رآن عوامل اين از يكي اس¨ت. دعا شناس¨ايي قابل وحي طريق از تنها آنها. نمونه عنوان به مي داند قرآن را معنوي عوامل از يكي ما قل ي بكم يعبأ دعاؤكم لوال رب بتم فقد ( 77)فرقان/ لزام�ا يكون فسوف كذ

8

Page 9: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

¨ات شما نباشد؛ شما دعاى اگر نيست قائل ارجى شما براى بگو: »پروردگارم و خ¨دا )آي ج¨دا ش¨ما از و گ¨رفت خواهد را ش¨ما عم¨ل( دام¨ان )اين و کردي¨د، را( تکذيب پيامبرانشد!« نخواهد زمان)عج( دعا امام براي شده ايم موظف ما مسائل، در دعا تأثير به باتوجه بنابراين

است شده داده دستور آن به چرا باشد نداشته نقشي ظهور پيدايش در دعا اگر و كنيماختياريست. كاري دعا مي دانيم همه و شده خوانده كارها برترين فرج انتظار بسياري روايات كارها! در بهترين فرج - انتظار2

خداوند رحمت از و باشيد فرج فرمود! منتظر امير المؤمنين نمونه عنوان به است(123است)همان/ فرج انتظار خداوند نزد كار برترين ترديد بدون نشويد؛ مأيوس

¨يح در ¨ات اين توض¨ ¨ه ي به باتوجه گفت بايد رواي¨ ¨ار كلمه ي ريش¨ مي باشد نظر كه انتظ¨ معن¨اي به گ¨اهي ولي است چ¨يزي ش¨ناخت ب¨راي چشم دادن معناي. ح¨ركت به دراصل

مي باش¨د. فك¨ري تالش بع¨داز آمده دست به معرفت به گاهي و مسئله يك در انديشيدن(812)مفردات،ص

المن¨ير. ص )المص¨باح بمع¨ني، وانتظرته الشئ معناس¨ت: نظ¨رت همين به نيز انتظار و ش¨ناخت بر متوقف تالش اين آن، تحقق ب¨راي تالش يع¨ني ف¨رج انتظ¨ار ( بن¨ابراين612¨اري اين و مي باشد حضرت آن قيام زمينه ي در ما وظايف و او عصر)عج( اهداف امام ك

است. اختياري آنان پاداش است آمده منتظران پاداش دربارة كه : رواياتي منتظران فراوان - پاداش3 خدا)ص( رسول نمونه؛ عنوان مي داند. به احد و بدر رزمندگان پاداش برابر چندين را

نفر پنجاه پاداش آنان نفر يك كه مي آيند شما از بعد فرمود: مردمي اصحابش به خطاب حنين و بدر در شما همراه )ص( ما خدا رسول كردند: اي دارد. عرض را شما از

آنان مسئوليت )ص( فرمود: اگر خدا رسول است؟ كرده تمجيد ما از قرآن و جنگيده ايم(.52/130)همان، داشت نخواهيد را آنان صبر بيفتد شما عهده به دو از اسالم صدر رزمندگان مهدي)عج( به ياران گفت: تشبيه بايد روايات اين توضيح در

مي باشد: توجيه قابل جهت نابودي براي كافران و مشركان گسترده ي هجوم و اسالم غربت دوران دوران، الف( آن

¨ات خدا)ص(و رسول ياران كمي خدا)ص( و رسول و اسالم ¨ان، امكان به توجه كمي با آن¨ربت عصر)عج( دوران امام واقعي منتظران كه فهميد مي تواند جهان فعلي شرايط و غمي كنند. تجربه جهاني شرك و كفر برابر در را امكانات كمبود

بودند ش¨¨ده مسلمان خود اختيار و انتخاب با آنان كه معنا اين به آنان، اختياري ب( تالش مه¨دي)عج( ن¨يز منتظ¨ران بودن¨د، گذاش¨ته جهاد و مبارزه عرصه ي به پا خود انتخاب با و

دارند. را ويژگي همين در مي باشد. زيرا منتظران كار دشواري دليل مهدي)عج( به ياران برابر چندين اجر ولي آن¨ان كمك به غي¨بي ام¨داد م¨وارد از بس¨ياري داش¨ت. در پيامبر)ص( حضور اسالم صدر

غيبي امدادهاي و پيامبر وجود از ظهور منتظران ولي مي رساند نتيجه به را كار و مي آمدنيستند. برخوردار آنچناني امري ولي مي باشد دشوار كاري ظهور مقدمات كردن فراهم براي تالش گرچه بنابرايناست. شدني و اختياري

داريم: روايات نوع دو ظهور زمان توقيت: درباره - روايات4 ابوحمزه مثال عنوان به مي كند؛ بيان را مشخصي زمان فرج، براي كه الف- رواياتي

گرفتاري هفتاد مي فرمود: تا كردم: امير المؤمنين عرض باقر امام مي گويد: به ثمالينديديم؟ گشايشي ما و گذشت هفتاد و است گشايش گرفتاري از بعد و است

حسين چون ولي بود، كرده مشخص را امر اين زمان خداوند ثابت، فرمود:اي حضرت تأخير به140 به را گشايش و يافت شدت زمين اهل به نسبت خداوند غضب شد كشته

9

Page 10: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

و شد افشا آن اسرار و كرديد افشا گري هم شما و گفتيم شما به را آن هم انداخت. ما نكرده مشخص را آن وقت هم ما براي ديگر و انداخت تأخير به را آن خداوند

مي باشد شيعه فرج فرج، از مقصود كه مي آيد بر روايات نوع اين ( از428است)الغيبه/ تأخير شد كشته حسين چون مي فرمايند امام كه است اين آن شاهد و بشريت فرج نه

همراهي حسين امام با مردم اگر كه است فرج بودن اختياري از حكايت اين و افتاد آنها اعمال نتيجه نكردند چون مي شد،ولي حاصل فرج مي كردند ياري را او و مي كردند

ولي شد، فراهم140 حدود در اميه بني سرنگوني شرايط تا انداخت تأخير به را كار را جريانها و شدند صحنه وارد نيز آنان و دادند نامحرمان به را مربوط اطالعات شيعيان ماند.آنچه محروم شيعه باز و كردند هدايت دلخواه سمت به را حوادث و كردند مديريت

حصول به بسته فرجي نوع هر حصول كه است اين برمي آيد روايات اين ذيل و صدر ازكنند. ايجاد را شرايط آن بايد انسانها كه است شرايطي

درباره ي كه مي داند رواياتي همانند را آنها روايات نوع اين بندي جمع در طوسي شيخ و و... مي باشد رحم صله و ظلم از آنها عملكرد با متناسب انسانها عمر شدن زياد و كم(428شود)نك.الغيبه/ ايجاد انسانها توسط بايد كه مي داند شرايطي به بسته را آنها

را مشخصي زمان كس هر و مي كند نهي معين زمان كردن مشخص از كه ب- رواياتي چنين مي دهد دستور مردم به و مي نامد دروغگو را او كند مشخص ظهور زمان عنوان به

كنندگان فرمود: تعيين صادق امام نمونه عنوان به كنند، تكذيب ادعا اين در را شخصي در ونه كرديم معين را مشخصي زمان گذشته در نه مي گويند.ما دروغ ظهور معين زمان(.51/103االنوار/ مي كنيم)بحار معين را مشخصي زمان آينده

امام از و شد وارد اسدي مهزم بودم، صادق امام مي گويد: نزد كثير بن عبدالرحماناست؟ شده طوالني خيلي بود؟ خواهد كي هستيد منتظرش آنچه شوم پرسيد:فدايت

نابود كنندگان تعجيل مي گويند، دروغ معين زمان كنندگان تعيين مهزم، فرمود: ايمي يابند)همان(. نجات هستند ما مطيع كه آنان و مي شوند

تح¨والت كه اس¨المي رواي¨ات و ق¨رآني آي¨ات به باتوجه گفت بايد رواي¨ات اين توض¨يح در قي¨ام كه دارد آن از حك¨ايت روايات نوع مي داند. اين انسان عملكرد نتيجه ي را اجتماعي¨دارد مش¨خص و دقيق زم¨ان جه¨اني يك مق¨دمات و ش¨رايط حص¨ول بر متوقف بلكه ن شد بي¨ان پيش¨تر كه همانگونه ش¨رايط اين پي¨دايش و مي باشد جه¨اني گس¨ترده ح¨ركت

ش¨ده نهي دقيق زم¨ان تع¨يين از بش¨دت رواي¨ات اين در كه اين اس¨ت. و اختياري امريشده اند. طرد ظهور مدعيان و است

متأسفانه مي باشد فاسد اي عده شخصي اغراض براي ظهور از سوءاستفاده جهت به شاهد گاهي هرازچند ما كرد مي عمل روايات همين به اسالمي جامعه ي اگر گفت بايد

نبوديم. مهدويت مدعيان ظهور دستور و مي كند نهي حضرت آن نام بردن از بسياري روايات نامگذاري: در - حرمت5

كشته و شناخته مبادا تا كنند ياد او و... از قائم،حجة مهدي، همانند صافي او با مي دهد امام بر زين العابدين امام شهادت از مي گويد: بعد كابلي ابوخالد نمونه عنوان به شود؛ . مي داني پدرت به نسبت مرا ارادت شوم كردم: فدايت عرض و شدم وارد باقر

كردم: فدايت عرض مي خواهي؟ چه كلمات اين با گويي مي فرمود: راست حضرت خيابان در را او اگر كه است كرده وصف برايم گونه اي به را االمر صاحب پدرت شوم مي شناسم(. حضرت درستي به را او كه اين از )كنايه گرفت خواهم را دستش ببينم

براي را او نام مي خواهد دلم كردم عرض مي خواهي؟ چه كلمات اين فرمود: با دوباره من از دشواري سؤال قسم خدا به ابوخالد، فرمود: اي حضرت كنيد؟ مشخص من

مسئله اي مي گفتم! از هم تو به بودم گفته را سؤال اين پاسخ كسي به اگر و پرسيده اي را او كه مي شوند تحريك بشناسند را او فاطمه فرزندان اگر كه پرسيده اي من از

(.31كنند)همان/ قطعه قطعه10

Page 11: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

حض¨رت آن ن¨ام ك¨ردن مخفي علت كه مي آيد دست به روش¨ني باقر)ع( به امام كالم از نش¨ده ف¨راهم ش¨رايط هن¨وز كه است ش¨رايطي در اين و اوست ج¨ان از حفاظت براي بگيرند بعه¨ده را او ج¨ان از حفاظت بتوانند عده اي كه شود فراهم شرايطي اگر و است

روايات اين تحليل در نيز برجسته محدثان جهت اين از نخواهد معني او نام بردن حرمتنمونه: عنوان به كرده اند مفسده بروز بر متوقف را حرمت

كرده گردآوري نامگذاري حرمت باب در را روايات نوع اين كه اين با عاملي حر شيخ نامگذاري از نهي كه است اين من مي كند: نظر تحليل چنين روايات پايان در ولي است،

الشيعه، )وسائل باشد مفسده بروز و حضرت آن رفتن لو از ترس كه است موردي در16/240)

آن زندگي مكان شدن افشا از كه داريم بسياري مكان: روايات كردن برمخفي - تأكيد6 امام شهادت از بعد مي گويد صالحي ابوعبدالله نمونه عنوان به مي كند؛ نهي حضرت

برايش را منزلش نشاني و عصر امام نام كه خواست من از شيعيان از يكي عسكري به را اسم آمد: اگر پاسخ كردم، مكاتبه حضرت با زمينه اين در نيز من و مي كنم بيان(.2/126)كليني،كافي، مي دهند نشان بدانند را مكان اگر و مي كنند افشا بگويي آنان

مكان اگر نيست آماده شرايط چون كه مي باشد قبل روايات مانند هم روايات اين تحليل مي باشد منتظران بعهده شرايط اين شدن فراهم و كشت خواهند را او شود مشخص اوكنند. فراهم برايش را ظهور امنيت و بزدايند را غربت اين در خود، تالش با تا كه دارد محافظاني غيبت زمان در حضرت آن كه داريم حضرت: رواياتي - محافظان7 ناچار فرمود: به صادق مي گويد: امام ابوبصير نمونه عنوان به مي كنند؛ مراقبت او از

خوب مي كند،چه گيري گوشه غيبتش زمان در ناگريز و مي كند غيبت االمر صاحب(.140نيست.)همان/ وحشتي نفر سي وجود با و مدينه است منزلي

مدينه در غالبأ حضرت آن كه است اين مي فرمايد: مقصود روايت اين درتوضيح مجلسي اگر و مي كنند حفاظت او از نزديكانش از نفر سي هميشه و مي كند زندگي آن اطراف و

(.52/185)بحاراالنوار، مي شود او جايگزين ديگري بميرد آنان از يكي از شرايط نبودن فراهم غيبت، علت كه مي دهد نشان روشني به نيز روايات نوع اين

انسانها اين و مي كند تهديد را او حضرت آن دشمنان ناحيه از كه است امنيت جملهكنند. فراهم را امنيت اين بايد كه هستند

ديده علت آنها در كه داريم االمر صاحب حضرت از رؤيت: رواياتي مانع - گناهان،8 عنوان به است؛ شده بيان آنها اعمال شيعيان از عده اي طرف از حضرت آن نشدن كه پيماني به وفا در كند عطا را اطاعتش توفيق آنان به خداوند كه شيعيان اگر : و نمونه

و نمي افتاد تأخير به آنان به نسبت ما ديدار هرگز بودند همدل است آنان عهدة بر مي كند دور ما از را آنان مي شد. آنچه فراهم برايشان زودتر ما ديدن سعادت

انتظار آنان از و نداريم دوست كه مي رسد ما به آنان از كه است گزارشهايي(.2/325احتجاج، نداريم)طبرسي،

خصوص انسانها، گناهان ظهور موانع از يكي مي كند حكايت روشني به روايت اينمي باشد. انسانها عملكرد ديگر تعبير به و شيعيان

اختياري امري كردن گناه و شد نخواهد حاصل رؤيت نگذاريم كنار را گناهانمان ما تا ودهيم. تغيير را شرايط مي توانيم ان ترك با و است

و صفات )عج( ، مهدي ياران درباره فراواني حضرت: روايات ياران - ويژگيهاي9 قيام آن در آنان خاص توانمنديهاي و تالش از حكايت كه است شده وارد آنان ويژگيهاي

رسول اصحاب از جمعي فرمود: روزي باقر نمونه: امام عنوان به دارد؛ جهاني برسان. را برادرانم فرمود: خدايا دوبار حضرت داشتند. آن حضور خدا)ص( نزدش

اصحاب شما فرمود: نه نيستيم؟ برادرانت ما خدا)ص( مگر رسول اي گفتند اصحاب ايمان نديده اند مرا كه اين با الزمان آخر در كه هستند مردمي برادرانم هستيد، من

11

Page 12: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

آموزش من به بيايند دنيا به كه اين از قبل را پدرانشان و آنان اسامي مي آورند. خداوند ظلماني شب در كه كسي از است مقاوم تر دينداري در آنان از يك است. هر داده

را دستش كه است كسي همانند يا بكشد، پائين به باال از خارناك چوب به را دستش فتنه هر از را آنان هستند. خداوند تاريكي چراغهاي باشد. آنان نهاده فروزان آتش برپارهداد. خواهد نجات دشواري و سخت

پاي و انحرافات برابر در )عج( مقاومت مهدي ياران مهم ويژگي نيز روايات اين در نيابند حضور ياراني چنين تا و است اختياري كاري نيز اين كه مي باشد ديانت به بندي

مهدي)عج( آمده ياران تعداد درباره روايات در آنچه . و افتاد نخواهد اتفاق ظهوري با است. كه شده ياد ويژگيهاي با ( ياراني336مي باشند)همان، نفر313 آنان كه است

جمع او گرد كعبه در است، آسماني نداي كه جهاني قيام آن نشانه اولين شدن آشكار(477)الغيبه/ مي شوند

بر فرست درود : بارالها شده اند معرفي گونه )عج( اين مهدي ياران ديگري روايت در داده اي. آنان قرار او همدم و محكم دژ و سالح )عج( و مهدي پناهگاه را آنان كه كساني

وظايف انجام مانع فرزند و زن كه اين از )كنايه سپرده اند فراموش به را عيال و اهل كه)عج( نشده اند. مهدي به آنان عشق مانع و شرعي

)عج( ترك مهدي از حمايت براي كه اين از ) كنايه رفته اند بيرون خود وطن از كه آنانرسانده اند(. كعبه به را خود و كرده وطن با مناجات و زنده داري شب اهل كه اين از ) كنايه كرده اند رها را نرم رختخواب كه آناننمي خوابند(. بستر در صبح تا را شب و هستند خدا پي در كه اين از رسانده اند) كنايه ضرر خود معشيت به و كرده رها را تجارت كه آنان

كرده اند( اكتفا حداقل به دنيا زندگي از و نيستند اندوزي ثروت در كه اين از هستند) كنايه شهر در كه اين با ندارند حضور محافل در كه آنان

و... بدبيني ، ظن سوء تهمت، غيبت، قبيل از گناه هان به آلوده مجالس شب نشيني هامي كنند(. احتياط ديگران با آمد و رفتار در و ندارند حضور است آنان توجه مورد آنچه كه اين از شده اند.) كنايه پيمان هم بيگانه همفكران با كه آنان

)عج( است. با مهدي ظهور مقدمات كردن فراهم براي تالش و هدف وحدت مي باشد نزديكان و اقوام از چه گر مي شوند پيمان هم باشد داشته را هدفي چنين كه كس هر

نباشند(. آنان آنان زندگي در آنچه آنكه از ) كنايه مي كنند مخالفت هدفشان مانع نزديكان با كه آنان

اگر و )عج( است موعود مهدي ظهور همان كه است آنان مقصد دارد اهميت ادامه را خود راه شده، جدا آنان از باشند مخالف كار اين با هم افرادشان نزديك ترينمي دهند(.

در چه گر اينان كه اين از ) كنايه شده اند پيمان هم بيگانگي و تفرقه از بعد كه آنان نيروهاي و بيگانه هم با نمي شناختند را همديگر چون ولي داشتند، حضور جامعه

شدند(. متحد هم با آشنايي از بعد ولي بروند، پراكنده اي كه اين از ()كنايه95/335كرده اند) بحار، قطع را پست دنياي به رسيدن ابزار كه آناننمي كنند(. استفاده آور ذلت و نامشروع وسائل از دنيا به رسيدن براي

هس¨تند اختي¨اري ام¨وري آنها همه ي مي شود روشن شده ياد ويژگي هاي در دقت كمي باكنند. كسب را ويژگي ها آن خود تالش با انسانها بايد كه نهي علني و مسلحانه و گروهي حركتهاي از كه داريم هشداري: رواياتي - روايات10

ابوبكر نمونه عنوان به مي دارد؛ باز قيامها نوع اين در شركت از را شيعيان و مي كند آغاز خراسان طرف از سياه پرچم هاي با عباسيان قيام كه دوراني مي گويد: در حضرمي

وظيفه كرديم عرض و رسيديم صادق امام حضور به تغلب بن ابان و من بود شده

12

Page 13: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

وحدت مردي محوريت با ما ديديد گاه هر بنشينيد، خانه هايتان فرمود: در چيست؟(.52/139االنوار، بياييد) بحار ما سوي به مسلحانه داشتيم

آگاهي مقام در بلكه نيست، شيعيان نداشتن مسئوليت بيان صدد در روايات نوع اين استفاده سوء آنان از ودشمن نگيرند قرار دشمنان دست ابزار تا مي باشد، آنان به دادن را عده اي مهدويت فرهنگ از استفاده سوء با تاريخ طول در مهدويت مدعيان زيرا نكند؛ با و آماده نيروهاي شناسايي براي دشمنان طرف از گاه حركتها داده اند. اين فريب نوع كنند. اين متالشي را آنان شناسايي از پس تا شده طراحي قدرتها عليه قيام انگيزهدارد. سلطه گر قدرتهاي براي مهم اثر دو حركتها

مي كنند. نابود و شناسايي را آماده و بالفعل الف- دشمنان مأيوس را هستند حركتها نوع اين به پيوستن آماده كه كساني و بالقوه ب- دشمنان

منتظران دل در اميد نور كردن خاموش با و نكنند قيام آنان عليه هرگز تا مي كنند، را واقعيت اين زيبا بسيار مثلي ضمن باقر مي كنند. امام خنثي نيز را بالقوه دشمنان

همانند خيزد پا به قائم قيام از بيت)ع( قبل اهل ما از كس مي نمايد: هر بيان چنين كودكان و مي شود گرفتار دام در كرد، پرواز موعد از قبل كه بود خواهد گنجشگي جوجه

حكايت مي كنند بازي آن با كودكان كه اين به امام زيباي بسيار مثل مي كنند بازي آن باخواهندشد. دشمنان دست ابزار نيروها اين كه دارد آن از

ظهور بودن اختياري كالمي مبانياست: بايسته نكته چند به توجه كالمي نظر از غيبت علل بررسي از قبل

است لطف كند دور گناه از و نزديك خداوند اطاعت به را بنده لطف: آنچه - تعريف1(32عشر/ حادي ) حلي،باب

فرضهاي پيش اساس بر كه است خاطر بدين وجوب : اين خداوند بر لطف - وجوب2 و دارد هدفي انسان آفرينش در و است حكيم خداوند كه اين به توجه با شده بيان

است الزم خداوند بر ندارد امكان خداوند كمك بدون انسان براي هدف شناختكند. فراهم برايش را خلقت هدف به انسان رسيدن مقدمات

امام وجود پيامبر، از بعد انسان هدايت ابزار از است: يكي لطف امام - نصب3 كامل وقتي لطف اين طرفي از است الزم خداوند بر امام نصب جهت اين مي باشد. از

اين طوسي نصير الدين باشد. خواجه امام اختيار در جامعه مديريت كه شد خواهد )كشف منا عدمه و آخر لطف تصرفه و لطف مي كند: وجوده تحليل چنين را قاعده

عدم عامل و است ديگري لطف او مديريت و است لطفي امام وجود (؛226المراد/هستيم. ما او حضور و امام آفرينش است واجب خداوند بر مي گويد: آنچه عبارت اين تحليل در حلي عالمه

اين و مي باشد مردم به معرفي و او شناسايي زمينه كردن فراهم و او به علوم آموزش تحمل و امامت پذيرش است واجب امام بر آنچه و است داده انجام خداوند را كار

است واجب خلق بر آنچه و داده انجام را كار اين امام كه مي باشد امامت مشكالت نداده اند. انجام را كار اين مردم كه اوست دستورات كردن اجرا و امام كردن ياري

)همان(. امام و خدا ناحيه از نه مي باشد مردم ناحيه از كامل لطف تحقق عدم بنابراين تا و است اختياري كاري كه مي باشد مردم نكردن همكاري غيبت تداوم عامل بنابراين

افتاد. نخواهد اتفاق ظهور نشود همكاري به تبديل عامل اين تالش آنها از يكي كه دارد گسترده اي ابعاد مردم نكردن همكاري داشت توجه بايد

را عامل اين شيعه اوست. انديشمندان كشتن براي حضرت آن مخالفان گستردة از ترس را غيبت عامل مفيد شيخ ، نمونه عنوان به مي دانند؛ غيبت عامل قوي ترين

(.97الغيبه/ في العشر مي داند) المسائل شدن كشته

13

Page 14: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

كه است اين ما نظر به حضرت ظهور از حقيقي مي گويد: مانع باره اين در مرتضي سيد الشافي مرتضي، مي شود) سيد كشته شود ظاهر اگر كه است كرده اعالم او به خداوند

(.1/146االمامه، في علت داريم قطع ما كه چيزهايي مي گويد: از سخن چنين زمينه اين در طوسي شيخ

جامعه مديريت از آنان شدن مانع و ستمگران توسط شدن كشته از ترس امام، غيبت ايجاد مانع او هدف و او بين وقتي مي باشد. بنابراين است كرده واگذار او به خداوند كه

او بر شدن پنهان ترسيد جانش از وقتي و ندارد قيام براي وظيفه ا ي ديگر او كردند اين و شد پنهان غار در مدتي و شعب در مدتي نيز اسالم پيامبر كه مي شود، واجب ؛90)الغيبه/ نداشت بود او متوجه كه خطرههايي از جلوگيري جز وجهي شدن پنهان

الي الهادي االقتصاد ؛251الكالم/ علم في االصول ،تمهيد4/415 الشافي، تلخيص(.185الرشاد/ طريق

بنديها اولويت طبقه بندي اشياء ديگر تعبير دارد. به خاصي ارزش پديده اي هر ديني انديشه در

اين علي است. امام الزامي باشد اولويتها همان كه طبقه بندي اين رعايت مي شوند كنيد جانتان فداي را اموالتان آمد پيش گرفتاري گاه مي كند: هر بيان چنين را اولوليت ها

الشيعه، كنيد)وسائل دينتان فداي را شد( جانتان دين و جان بين )تعارض اگر و16/192.)

گونه اي به است، مطرح شيعه انديشة در ضروري اصل يك عنوان به تقيه اساس اين بر نمي كند تقيه كه كسي و است پدرانم دين و من دين جزء فرمود: تقيه صادق امام كه

(.204نيست)همان/ كامل ايمانش است. مقدمي واجب مواردي در و است نفسي واجب مواردي در دارد؛ اقسامي تقيه مقدمي وجوب را جان حفظ براي تقيه ( وجوب سره )قدس خميني امام

(.185تقيه/ الرسائل، مي داند)خميني، شرايط، تغيير با و دارد ادامه نيز تقيه است بحراني شرايط كه مادامي داشت توجه بايد

مي كنند. تغيير نيز وظيفه است. اگر ضروري مردم حمايت و خواست جامعه مديريت در امام حضور مسئله در

مردم كه اين محض به و ندارد وظيفه اي او نكنند حمايت او مديريت و حضور از مردم غيبت و ساله25 سكوت علي دارد. امام حضور وظيفه امام كردند آمادگي اعالم

مي فرمايد: نمونه عنوان به مي دهد نسبت مردم نكردن همكاري به را جامعه مديريتي والله أما ه فالن، تقمصها لقد ي أن ليعلم وإن حا، من القطب محل منها محل ي ينحدر الر عن

يل، �، دونها فسدلت الطير، إلي يرقي وال الس �. وطفقت عنها وطويت ثوبا بين أرتئي کشحا الصغير، فيها ويشيب الکبير، فيها يهرم عمياء، طخية علي أصبر أو جذاء، بيد أصول أن

ي مؤمن فيها ويکدح ه! فرأيت يلقي حت العين وفي فصبرت أحجي، هاتا علي الصبر أن رب� الحلق وفي قذ�ي، « » فالن که سوگند خدا . به باشيد آگاه( 3خطبه البالغه، )نهج شجا

چونان آن به نسبت من پايگاه که مىدانست نيک و کرد تن بر جامهاى چون را خالفت من رفيع قله به پرواز ياراى را پرنده و مىريزد فرو من از . سيلها آسياب به است محور سو ديگر به و پوشيدم چشم آن از و آويختم پردهاى خالفت و خود ميان . پس نيست ظلمانى فضاى آن بر يا بتازم شکسته دست با که شدم انديشه . در برتافتم رخ و گشتم

پيرى به خردساالن و شوند سالخورده آن در بزرگساالن که فضايى ، ورزم شکيبايى شکيبايى که ، . ديدم آيد نايل پروردگارش لقاى به تا کشد رنج همچنان ، مؤمن و رسند

همانند ، که حالى در ، گزيدم شکيبايى طريق من و است خردمندانهتر حالت آن در ، . مىديدم باشد مانده گلويش در استخوان و ، رفته چشمش به خاشاک که بودم کسى

.مىرود غارت به من ميراث که

14

Page 15: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

مردم آمادگي اعالم معلول را جامعه مديريت عرصه در علي)ع( حضور امام همچنينمي فرمايد: و مي داند ة وقيام الحاضر، حضور لوال اصر، بوجود الحج علي الله أخذ وما الن العلماء وا أال ة علي يقار ولسقيت غاربها، علي حبلها أللقيت مظلوم، سغب وال ظالم، کظ هذه دنياکم وأللفيتم أولها، بکأس آخرها انبوه اگر ) همان( ! عنز عفطة من عندي أزهد

عالمان از خدا و نمىکرد تمام من بر را حجت ياران آمدن گرد يا ، نمىبود جماعت آن خاموشى ستمکشان گرسنگى و ستمکاران شکمبارگى برابر در که بود نگرفته پيمان

همان آن با پايان در و مىکردم رهايش و مىافکندم گردنش بر را افسارش ، نگزينند بزى ماده عطسه از من نزد در شما دنياى که مىديديد . و بودم کرده آغاز در که مىکردم

.است ارجتر کم هم شيعه كالم در كه است اين ظهور بودن اختياري كالمي مبناي شد، بيان آنچه به توجه با

اين جمله از و است واجب امام بر شرايط وجود صورت در جامعه امامت براي قياماست. اختياري امري كه باشد مردم آمادگي ، شرايط

ح¨ركت به مي ت¨وان ماست انتخ¨اب در ظه¨ور كه مسئله اين شدن روشن براي پايان در به مرب¨وط رواي¨ات همه ش¨ناس دين و فقيه يك عن¨وان به زد. او )ره( مثل خميني امام

كه را حض¨رت قي¨ام از قبل قي¨ام ممن¨وعيت رواي¨ات ح¨تي است دي¨ده را جه¨اني قي¨ام كار دشواري به ندادن تن و مسئوليت پذيرش از شانه كردن خالي براي عده اي دستاويز

خ¨ود ياران از كمي عده ي با و كرد شروع را قيام تنه يك او حال اين با است، گرفته قرار اس¨اس بر حكوم¨تي آن دنب¨ال به و كند ف¨راهم را حك¨ومت س¨رنگوني مقدمات توانست است. گرچه شده دنيا در بزرگ تحوالتي منشأ خود حركت اين كه كند ايجاد ديني انديشه

انج¨ام آن ن¨ابودي ب¨راي زي¨ادي تالش دوران، اين ط¨ول در ن¨يز طاغوتيان و دين دشمنان است شده روبرو شكست با تالش ها اين همه ي مردم مقاومت دليل به تنها ولي داده اند

¨د، اختياري حركتي خميني)ره( را امام حركت كه يافت مي توان را كسي چه كيست ندانكند. انكار مهم حركت اين پيدايش در را مردم نقش بتواند كه

¨ني نقش مردم و كند حركت خميني يك اسالمي كشورهاي از هريك در اگر بنابراين آفري ش¨د. مي ت¨وانگفت خواهد ف¨راهم جه¨اني حركت مقدمات كه گذاشت نخواهد ديري كنند

ص¨حيح بينش خميني)ره( با امام همانند مهدي)عج( كساني ياران اوليه هسته ي نفر313 شد. و خواهند منطقه اي الگوهاي به تبديل خود تالش با كه بود خواهند پوالدين اراده اي و

روز. آن باميد كرد خواهند فراهم را ظهور مقدمات رفته رفته

نتيجه كه حوادثي و خود رفتار مسئول انسان كه مي آيد دست به قرآن آيات بررسي از

در كه جامعه اي در زندگي در دگرگوني و تغيير گونه هر و مي باشد مي گذرد او پيرامون پديده اي عنوان به نيز منجي مي باشد. ظهور انسان عملكرد معلول مي كند زندگي آن جهاني جامعه تا و نيست مستثني قاعده اين از بيفتد اتفاق بشري درجامعه بناست كه

را تحول آن زمينه فداكاري با تا نشوند پيدا فداكار انسانهاي و نشود آماده تحول آن براي معلول مي توان را ظهور وقوع عدم افتاد. بنابراين نخواهد اتفاق تحول آن كنند فراهمدانست. مردم نبودن آماده ، مخلص ياران نداشتن حضور ظهور، مقدمات نشدن فراهم

15

Page 16: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

چكيده است كرده مشغول خود به را بشر ذهن كه است مسئله اي تاريخ پايان و بشر آينده حادثة آن در انسانها نقش و افتاد خواهد اتفاق چگونه و زماني چه در حادثه اين كه واين

و انديشه هر با بشر انديشمندان توجه مورد كه است مهمي چيست؟مسائل جهاني و بودن جبري مهم، گرايش دو حادثه آن در انسانها نقش مي باشد. درباره گرايش كالمي انديشه و اسالمي روايات و قرآن آيات بررسي مي باشد. از مطرح بودن اختياري

در بايد مي باشد. بنابراين مسئول و مختار موجودي رفتارش در انسان كه مي آيد شيعه پاسخگو و كند مسئوليت احساس مي گذارد جامعه در كه حوادثي و خود عملكرد برابر

به انسان تالش و خواست بدون بشري جامعه و انسان زندگي در تحولي باشد. هيچ بشري جامعه در بناست كه پديده اي عنوان به نيز منجي پيوست. ظهور نخواهد وقوع و نشود آماده تحول آن براي جهاني جامعه تا و نيست مستثني قاعده اين از بيفتد اتفاق

مباني افتاد، نخواهد اتفاق تحول آن نكنند ايجاد را آن مقدمات فداكاري انسانهايكرد. جستجو مقاله متن در بايد را نظريه اين كالمي و روايي قرآني،

16

Page 17: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

منابع فهرستكريم - قرآن1 الحوزه، ادب نشر قم ، العرب لسان مكرم، بن محمد ، الدين جمال ، منظور - ابن2

ه¨.ق.1405 االعلمي، مؤسسه ، بيروت ، خلدون ابن مقدمة محمد، بن عبدالرحمن خلدون، - ابن3

تا. بي مطبوعاتي مؤسسه قم، االثر، و الحديث غريب في النهايه الدين، مجد اثير، -ابن4

ش.1364 اسماعيليان، ه¨.ق.1415 دارالدعوه، استانبول، الوسيط، المعجم مصطفي، -ابراهيم5 ه¨.ق.1400 اسالميه، كتابفروشي تهران، ، العقول تحف علي، بن حسن شعبه، -ابن6 م.1987تهران، مقدس، كتاب ايران مقدس كتاب - انجمن7 بيروت، االصفياء، طبقات و االولياء حليه عبدالله، بن احمد ابونعيم - اصفهاني،8

بي تا. العلميه، دارالكتب. ه¨1415 العربي، التراث داراحياء بيروت، مسند، احمد، حنبل، - ابن9

. ه¨1419دارالفكر/ بيروت، النهايه، و البدايه اسماعيل، كثير، - ابن10بي تا. ، دارالفكر بيروت، بغداد، تاريخ علي، بن احمد - بغدادي،11. . بي جا ه¨1398 قم، الكالم، علم في المرام قواعد علي، بن ميثم - بحراني،12 1381 ، ديني فرهنگ و انديشه مؤسسه قم، واژه ها، فرهنگ عبدالرسول، - بيات،13ش. ش.1382 مركز، نشر تهران، غرب، در سياسي انديشه تاريخ كمال - پوالدي،14 تحقيق الظلم، التياث في االمم غياث عبدالله، بن عبدالملك ، الحرمين امام - جويني،15

ه¨.ق.1400 الدوحه، الديب، عبدالعظيم الدكتور مشهد، االعتقاد، تجريد شرح في المراد كشف يوسف، بن حسن عالمه، ، - حلي16

بي تا. جعفري، كتابفروشي

17

Page 18: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

الدكتور ، تحقيق الحشر، يوم النافع شرحه و عشر حادي باب ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨17 ه¨.ق.1374 چهارم، چاپ آستانقدس، مشهد، محقق، مهدي

قم، الشريعه، مسائل تحصيل الي الشيعه وسائل حسن، محمدبن ، عاملي - حر18ه¨.ق.1412 البيت)ع(، آل مؤسسه

قم، عدنان، صفوان تحقيق القرآن، الفاظ في المفردات حسين، ، اصفهاني - راغب19 ه¨.ق.1426 نور، طليعه

االسالمي، النشر مؤسسه قم، التقليد، من المنقذ محمود، الدين، سديد ، - رازي20ه¨.ق.1412

بي تا. الهجره، دار قم، البالغه، نهج حسين، محمدبن - سيدرضي،21 عبدالزهراء السيد حققه االمامه، في الشافي حسين، بن علي مرتضي، - سيد22

الطبعه الصادق، مؤسسه تهران، الميالني، فاضل السيد مراجعه الخطيب الحسيني ه¨.ق.1426 الثانيه،

الكتب احياء دار بيروت، ابراهيم، ابوالفضل تحقيق: محمد ، امالي ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨23تا بي العربيه،

مؤسسه قم، الحسيني، احمد تحقيق الكالم، علم في الذخيره ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨24بي تا. ، االسالمي النشر

ه¨.ق.1405 الكريم، دارالقرآن قم، رسائل، ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨25 تهران، الجعفري، يعقوب تحقيق، العمل، و العلم جمل شرح ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨26

بي تا. داراالسوه،بي تا. الرضي، الشريف منشورات قم، االئمه، و االنبياء تنزيه ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨27 ش.1362 الكتاب، نشر ، تهران ، برنابا انجيل قليخان، حيدر كابلي، - سردار28. ه¨1408 الرضي، منشورات قم، المختاره، الروضه صالح، علي - صالح،29بي جا. بي تا، ، صدوق اعتقادات علي، بن محمد - صدوق،30 ه¨.ق.1418 االسالمي، النشر مؤسسه قم، ، االخبار معاني ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨31.ه ه¨1337بي جا تهران، النعمه، تمام و الدين كمال ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨32بي تا. الداوري، مكتبه قم، الشرايع، علل ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨33. ق ه¨1418االسالمي، النش مؤسسه قم، االمالي، ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨34 دارالكتب قم، العلوم، بحر حسين السيد علقه الشافي، تلخيص ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨35

ه¨.ق. 1394 الثالثه، الطبعه االسالميه، انتشارات ، تهران الكالم، علم في االصول تمهيد حسن، بن محمد - طوسي،36

ش.1362 تهران، دانشگاه ستون، چهل مكتبه تهران، ، الرشاد طريق الي الهادي االقتصاد ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨37

ه¨.ق.1400 ه¨.ق.1411 االسالميه، المعارف مؤسسه قم، الغيبه، كتاب ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨38 ه¨.ق.1386 مصطفوي، كتابفروشي قم، االحتجاج، علي، احمدبن - طبرسي،39 1390 اسالميه، كتابفروشي القرآن، لعلوم البيان مجمع حسن، بن فضل - طبرسي،40

ه¨.ق.. ه¨1338 ، بي جا تهران، الهدي، باعالم الوري اعالم ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨41. ه¨1338 بي جا الهدي،تهران، باعالم الوري اعالم ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨42 قيومي، جواد تحقيق، المرتضي، لشيعه المصطفي بشارة الدين، عماد - طبرسي،43

ه¨.1420 االسالمي، النشر قم،مؤسسه ه¨.ق. 1425 دارالهجره، قم، المنير، المصباح احمد، - فيومي،44بي تا. ، بصيرتي ، قم ، المودة ينابيع ابراهيم، - قندوزي،45. ه¨1393 اسالميه، تهران، الصافي، كتاب فيض، ، - كاشاني46

18

Page 19: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

. بي تا اسالميه، انتشارات ، تهران كافي، اصول ، يعقوب بن محمد - كليني،47 ه¨.ق.1385 اسماعيليان، مؤسسه قم، الرسائل، ، الله روح - موسوي،48. ه¨1403 ، الوفاء مؤسسه بيروت، االنوار، بحار محمدباقر، عالمه، - مجلسي،49بي جا. بي تا، قم، االعتقاد، تصحيح نعمان، محمدبن - مفيد،50بي جا. بي تا، قم، المقاالت، اوائل ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨51 مركز قم، الحسون، فارس ، تحقيق الغيبه، في العشر المسائل ، - ¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨¨52

ه¨.ق. 1426المهدي االمام في التخصيصه الدراسات م.1982 بيروت، الواليات، و السلطانيه االحكام محمد، بن علي - ماوردي،53.1383 تهران، اجتماعي، اعتقادي، فرهنگي، ماهنامه - موعود،54بي تا. ، اسالميه انتشارات ، تهران كافي، اصول شرح جواد، سيد - مصطفوي،55رواق، انتشارات تهران، اقتصادي، و اجتماعي اصطالحات فرهنگ خليل، - ملكي،56

ش.1358بي تا. المرتضويه، المكتبة نجف، الوصية، اثبات علي، - مسعودي،57 1424 الحديث، دار قم، درايتي، تحقيق الكافي، اصول علي الحاشيه محمد، - نائيني،58

ه¨.ق.. ه¨1409الرساله، مؤسسه بيروت، العمال، كنز عالءالدين، - هندي،59

19

Page 20: فهرست منابع - Ferdowsi University of Mashhadprofdoc.um.ac.ir/articles/a/1018899.doc · Web view3- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة ابن

20